گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه قران و حدیث
جلد دوم
ج - ذکر گفتن



امام صادق علیه السلام :هر کس وقتی اذان صبح را می شنود ، بگوید : «بار خدایا! به حقّ روی آوردن روزت و سپری گشتن شبت و فرا رسیدن هنگام نمازهایت و صداهای دعوتگرانت ، از تو می خواهم که توبه ام را بپذیری ، که به راستی ، تو توبه پذیر و مهربانی» و همین را هنگام شنیدن اذان مغرب بگوید و در همان روز یا شبِ آن روز بمیرد ، با توبه از دنیا رفته است.

ج ذکر گفتنپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس وقتی صدای مؤذّن را می شنود ، بگوید : «گواهی می دهم که معبودی جز خدای یکتا نیست و بی انباز است ، و محمّد ، بنده و فرستاده اوست، و خرسندم که خداوند یکتا ، پروردگار من و محمّد ، فرستاده او و اسلام ، دین من است» ، گناهش آمرزیده می شود.

سنن أبی داوود به نقل از عایشه :پیامبر خدا ، هر گاه بانگ شهادتینِ مؤذّن را می شنید ، می فرمود : «من هم ، من هم [شهادت می دهم]» .

کنز العُمّال به نقل از نعمان بن سعد :علی علیه السلام هر گاه صدای اذان را می شنید ، می فرمود : «هر گواهی دهنده ای را بر این ، گواه می گیرم (1) و به جای هر منکِری ، آن را به دوش می کشم» .

.

1- .در مأخذ به همین نحو آمده است ؛ امّا شاید درستش چنین باشد : «من نیز هم صدا با هر گواهی دهنده ای ، بدان گواهی می دهم» .

ص: 454

علل الشرائع عن زراره :قُلتُ لِأَبی جَعفَرٍ علیه السلام : ما أقولُ إذا سَمِعتُ الأَذانَ؟ قالَ : اُذکُرِ اللّهَ مَعَ کُلِّ ذاکِرٍ . (1)

الإمام الباقر علیه السلام لِمُحَمَّدِ بنِ مُسلِمٍ :یا مُحَمَّدَ بنَ مُسلِمٍ ، لا تَدَعَنَّ ذِکرَ اللّهِ عَلی کُلِّ حالٍ ، ولَو سَمِعتَ المُنادیَ یُنادی بِالأَذانِ وأنتَ عَلَی الخَلاءِ فَاذکُرِ اللّهَ عز و جل و قُل کَما یَقولُ المُؤَذِّنُ . (2)

علل الشرائع عن أبی بصیر :قالَ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام : إن سَمِعتَ الأَذانَ وأنتَ عَلَی الخَلاءِ فَقُل مِثلَ ما یَقولُ المُؤَذِّنُ ، ولا تَدَع ذِکرَ اللّهِ عز و جل فی تِلکَ الحالِ ؛ لِأَنَّ ذِکرَ اللّهِ حَسَنٌ عَلی کُلِّ حالٍ . ثُمَّ قالَ علیه السلام : لَمّا ناجَی اللّهُ تَعالی موسَی بنَ عِمرانَ علیه السلام قالَ موسی : یا رَبِّ أبَعیدٌ أنتَ مِنّی فَاُنادِیَکَ أم قَریبٌ فَاُناجِیَکَ ؟ فَأَوحَی اللّهُ عز و جل إلَیهِ : یا موسی أنَا جَلیسُ مَن ذَکَرَنی ، فَقالَ موسی : یا رَبِّ إنّی أکونُ فی حالٍ اُجِلُّکَ أن أذکُرَکَ فیها ، فَقالَ : یا موسَی اذکُرنی عَلی کُلِّ حالٍ . (3)

الإمام الصادق علیه السلام :مَن سَمِعَ المُؤَذِّنَ یَقولُ : «أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ » و«أشهَدُ أنَّ مُحَمَّدا رَسولُ اللّهِ» فَقالَ مُصَدِّقا مُحتَسِبا : «وأنَا أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ وأشهَدُ أنَّ مُحَمَّدا رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله وأکتَفی بِهِما عَمَّن أبی وجَحَدَ ، واُعینُ بِهِما مَن أقَرَّ وشَهِدَ» کانَ لَهُ مِنَ الأَجرِ عَدَدُ مَن أنکَرَ وجَحَدَ ، ومِثلُ عَدَدِ مَن أقَرَّ وعَرَفَ . (4)

.

1- .. علل الشرائع : ص 284 ح 3 ، بحار الأنوار : ج 84 ص 176 ح 6 .
2- .. کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 1 ص 288 ح 892 ، علل الشرائع : ص 284 ح 2 ، بحار الأنوار : ج 84 ص 176 ح 6 .
3- .. علل الشرائع : ص 284 ح 1 ، بحار الأنوار: ج 80 ص 175 ح 21 .
4- .. الکافی : ج 3 ص 307 ح 30 ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 1 ص 288 ح 891 ، ثواب الأعمال : ص 52 ح 1 ، الأمالی للصدوق : ص 283 ح 311 ، المحاسن : ج 1 ص 121 ح 129 نحوه وکلّها عن الحارث بن المغیره ، بحار الأنوار: ج 84 ص 175 ح 5 .

ص: 455

علل الشرائع به نقل از زراره :به امام باقر علیه السلام گفتم : هنگام شنیدن صدای اذان ، چه بگویم؟ فرمود : «با هر ذاکری ، ذکر خدا بگو» . (1)

امام باقر علیه السلام به محمّد بن مسلم :ای محمّد بن مسلم! ذکر خدا را در هیچ حالی فرو مگذار . [حتّی] اگر در حال قضای حاجت بودی و صدای اذان مؤذّن را شنیدی ، ذکر خدا بگو و آنچه را که مؤذّن می گوید ، بازگو کن.

علل الشرائع به نقل از ابو بصیر :امام صادق علیه السلام فرمود : «اگر در حال قضای حاجت بودی و صدای اذان را شنیدی ، آنچه را که مؤذّن می گوید ، بازگو کن و در آن حال نیز ذکر خدای عز و جل را وا مگذار ؛ چرا که ذکر خدا در همه حال ، خوب است» . سپس فرمود : «آن گاه که خداوند متعال با موسی بن عمران نجوا کرد ، موسی گفت : ای پروردگار من! آیا از من ، دوری که فریادت بزنم ، یا به من نزدیکی تا با تو نجوا کنم؟ خداوند عز و جل به او وحی فرمود که : ای موسی! من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند . پس موسی گفت : ای پروردگار من! [گاه ،] من در وضعی هستم که تو را ارجمندتر از آن می دانم که در آن وضع ، تو را یاد کنم . فرمود : ای موسی! در همه حال ، مرا یاد کن» .

امام صادق علیه السلام :هر کس بانگ «أشهد أن لا إله إلّا اللّه » و «أشهد أنّ محمّدا رسول اللّهِ» مؤذّن را بشنود و از روی باور و برای رضای خدا بگوید : «من نیز گواهی می دهم که معبودی جز خدای یکتا نیست و گواهی می دهم که محمّد صلی الله علیه و آله پیامبر خداست ، و این دو ، در برابر همه کسانی که ناباور و منکِرند ، مرا بس است ، و با گفتن این دو [شهادت] ، کسی را که بدانها اقرار می کند و گواهی می دهد ، تأیید می کنم» ، به شمارِ کسانی که منکِر و ناباورند و به شمار کسانی که اقرار و باور دارند، برای او پاداش خواهد بود .

.

1- .یعنی: این ، اختصاص به اذان ندارد ؛ بلکه هر کس ذکر خدا گفت ، تو نیز با او هم صدا شو و همان ذکر را بگو .

ص: 456

د الصَّلاهُ عَلَی النَّبِیِّ وَالدُّعاءُ لَهُرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إذا سَمِعتُمُ المُؤَذِّنَ فَقولوا مِثلَ ما یَقولُ ، ثُمَّ صَلّوا عَلَیَّ ، فَإِنَّهُ مَن صَلّی عَلَیَّ صَلاهً صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ بِها عَشرا . ثُمَّ سَلُوا اللّهَ لِیَ الوَسیلَهَ ، فَإِنَّها مَنزِلَهٌ فِی الجَنَّهِ لا تَنبَغی إلّا لِعَبدٍ مِن عِبادِ اللّهِ ، وأرجو أن أکونَ أنَا هُوَ ، فَمَن سَأَلَ لِیَ الوَسیلَهَ حَلَّت لَهُ الشَّفاعَهُ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن قالَ حینَ یَسمَعُ النِّداءَ : «اللّهُمَّ رَبَّ هذِهِ الدَّعوَهِ التّامَّهِ ، وَالصَّلاهِ القائِمَهِ ، آتِ مُحَمَّدا الوَسیلَهَ وَالفَضیلَهَ ، وَابعَثهُ مَقاما مَحمودا الَّذی وَعَدتَهُ» حَلَّت لَهُ شَفاعَتی یَومَ القِیامَهِ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن سَمِعَ النِّداءَ فَقالَ : «أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ ، وأنَّ مُحَمَّدا عَبدُهُ ورَسولُهُ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیهِ وبَلِّغهُ دَرَجَهَ الوَسیلَهِ عِندَکَ وَاجعَلنا فی شَفاعَتِهِ یَومَ القِیامَهِ» وَجَبَت لَهُ الشَّفاعَهُ . (3)

.

1- .. صحیح مسلم: ج 1 ص 288 ح 11 ، سنن أبی داود: ج 1 ص 144 ح 523 ، سنن الترمذی: ج 5 ص 586 ح 3614 ، سنن النسائی: ج 2 ص 25 ، مسند ابن حنبل: ج 2 ص 571 ح 6579 کلّها عن عبداللّه بن عمرو بن العاص ، کنز العمّال: ج 7 ص 700 ح 20998 .
2- .. صحیح البخاری: ج 1 ص 222 ح 589 ، سنن أبی داود: ج 1 ص 146 ح 529 ، سنن الترمذی : ج 1 ص 413 ح 211 ، سنن ابن ماجه: ج 1 ص 239 ح 722 ، سنن النسائی: ج 2 ص 27 کلّها عن جابر بن عبداللّه ، کنزالعمّال: ج 7 ص 698 ح 20983 .
3- .. المعجم الکبیر : ج 12 ص 66 ح 12554 عن ابن عبّاس ، کنز العمّال: ج 7 ص 704 ح 21017 .

ص: 457



د - صلوات فرستادن بر پیامبرصلی الله علیه وآله و دعا کردن برای ایشان

د صلوات فرستادن بر پیامبر صلی الله علیه و آله و دعا کردن برای ایشانپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر گاه بانگ مؤذّن را شنیدید ، مانند آنچه را که او می گوید ، بگویید . سپس بر من صلوات بفرستید ؛ زیرا هر کس بر من یک صلوات بفرستد ، خداوند در برابر آن ، ده صلوات بر او می فرستد . آن گاه از خداوند برای من ، «وسیله» را درخواست کنید و آن ، منزلتی در بهشت است که جز برای بنده ای از بندگان خدا سزاوار نیست و امیدوارم که من ، آن بنده باشم . پس هر که برای من «وسیله» را درخواست کند ، شفاعت برایش روا می گردد .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس وقتی بانگ [اذان] را می شنود ، بگوید : «بار خدایا! ای پروردگارِ این دعوت کامل و نمازِ برپا شده! به محمّد ، وسیله و فضیلت عطا فرما و او را به آن مقام پسندیده ای که وعده اش دادی ، برسان» ، در روز قیامت ، شفاعت من برایش روا می گردد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس بانگ [اذان] را بشنود و بگوید : «گواهی می دهم که معبودی جز خدای یگانه و بی انباز نیست و محمّد ، بنده و فرستاده اوست . خدایا! بر او صلوات فرست و او را به مقامِ وسیله در نزد خودت برسان و روز قیامت ، ما را مشمول شفاعت او گردان» ، شفاعت برای او واجب می شود.

.


ص: 458

ه إجابَهُ المُؤَذِّنِالکتاب«یَاأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَاهِ مِن یَوْمِ الْجُمُعَهِ فَاسْعَوْاْ إِلَی ذِکْرِ اللَّهِ وَ ذَرُواْ الْبَیْعَ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ » . (1)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إذا سَمِعتَ النِّداءَ فَأَجِب داعِیَ اللّهِ عز و جل . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :إذا سَمِعتُمُ النِّداءَ فَقوموا ؛ فَإِنَّها عَزمَهٌ (3) مِنَ اللّهِ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن سَمِعَ الفَلاحَ فَلَم یُجِبهُ ، فَلا هُوَ مَعَنا ولا هُوَ وَحدَهُ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن أجابَ داعِیَ اللّهِ استَغفَرَت لَهُ المَلائِکَهُ ، ویَدخُلُ الجَنَّهَ بِغَیرِ حِسابٍ . (6)

عنه صلی الله علیه و آله :إجابَهُ المُؤَذِّنِ رَحمَهٌ ، وثَوابُهُ الجَنَّهُ ، ومَن لَم یُجِب خاصَمتُهُ یَومَ القِیامَهِ ، فَطوبی لِمَن أجابَ داعِیَ اللّهِ ومَشی إلَی المَسجِدِ ، ولا یُجیبُهُ ولا یَمشی إلَی المَسجِدِ إلّا مُؤمِنٌ مِن أهلِ الجَنَّهِ . (7)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن سَمِعَ الأَذانَ فَأَجابَ ، کانَ عِندَ اللّهِ مِنَ السُّعَداءِ . (8)

.

1- .. الجمعه : 9.
2- .. سنن الدارقطنی: ج 2 ص 87 ح 9 ، المعجم الکبیر : ج 19 ص 138 ح 304 ، تاریخ أصبهان : ج 2 ص 85 الرقم 1168 کلّها عن کعب بن عجره ، کنز العمّال : ج 7 ص 701 ح 21005 .
3- .. فی الحدیث : «الزکاه عَزْمه من عَزَمات اللّه تعالی» ؛ أی حقّ من حقوقه ، وواجب من واجباته (النهایه : ج 3 ص 232 «عزم») .
4- .. حلیه الأولیاء: ج 2 ص 174 الرقم 171 عن عثمان بن عفّان ، کنز العمّال: ج 7 ص 701 ح 21001 .
5- .. حلیه الأولیاء : ج 9 ص 250 الرقم 455 عن ابن عمر ، کنز العمّال: ج 7 ص 583 ح 20361 .
6- .. جامع الأخبار : ص 173 ح 414 ، بحار الأنوار : ج 84 ص 155 ح 49 .
7- .. جامع الأخبار : ص 172 ح 408 ، بحار الأنوار: ج 84 ص 154 ح 49 .
8- .. جامع الأخبار : ص 173 ح 412 ، بحار الأنوار: ج 84 ص 154 ح 49 .

ص: 459



ه - اجابت کردنِ دعوت مؤذّن

ه اجابت کردنِ دعوت مؤذّنقرآن«ای کسانی که ایمان آورده اید! هر گاه برای نماز روز جمعه بانگ داده شد ، به سوی ذکر خدا بشتابید و داد و ستد را رها کنید که این برای شما بهتر است ، اگر دریابید» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر گاه بانگ [اذان] را شنیدی ، دعوتگر خدای عز و جل را اجابت کن.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر گاه بانگ [اذان] را شنیدید ، [برای نماز] برخیزید ؛ زیرا این بانگ ، حقّی از [حقوق] خداوند است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس بانگ رستگاری (حیَّ علی الفلاح) را بشنود و آن را اجابت نکند ، او نه از ماست و نه تنهاست . (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس [ ندای] دعوتگر خدا را لبّیک بگوید ، فرشتگان برایش آمرزش می طلبند و بدون حسابرسی ، به بهشت می رود .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :پاسخ گفتن به [ندای] مؤذّن ، رحمت است و پاداش آن ، بهشت است ، و هر کس [به آن] پاسخ نگوید ، در روز قیامت ، من مدّعی او می شوم . پس خوشا به حال کسی که دعوتگر خدا را اجابت کند و ره سپار مسجد شود! دعوتگر خدا را اجابت نمی کند و به سوی مسجد نمی رود ، مگر مؤمنی که اهل بهشت است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس اذان را بشنود و اجابت کند ، نزد خداوند از سعادتمندان است.

.

1- .اشاره به این است که شیطان همراه با اوست .

ص: 460

عنه صلی الله علیه و آله :إجابَهُ المُؤَذِّنِ کَفّارَهُ الذُّنوبِ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن أجابَ المُؤَذِّنینَ فَهُوَ وَالتّائِبینَ وَالشُّهَداءَ فی صَعیدٍ واحِدٍ ؛ لا یَخافونَ إذا خافَ النّاسُ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن أجابَ المُؤَذِّنَ وأجابَ العُلَماءَ کانَ یَومَ القِیامَهِ تَحتَ لِوائی ، ویَکونُ فِی الجَنَّهِ فی جِواری ، ولَهُ عِندَ اللّهِ ثَوابُ سِتّینَ شَهیدا . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :إذا سَمِعتَ النِّداءَ فَأَجِب وعَلَیکَ السَّکینَهُ ، فَإِن أصَبتَ فُرجَهً وإلّا فَلا تُضَیِّق عَلی أخیکَ ، وَاقرَأ ما تَسمَعُ اُذُناکَ ، ولا تُؤذِ جارَکَ ، وصَلِّ صَلاهَ مُوَدِّعٍ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله بَعدَ أن ذَکَرَ قولَهُ تَعالی : «یَاأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَاهِ مِن یَوْمِ الْجُمُعَهِ فَاسْعَوْاْ إِلَی ذِکْرِ اللَّهِ وَ ذَرُواْ الْبَیْعَ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ» :إنَّ مَن یَستَمِعُ الأَذانَ ویُجیبُ فَلا یَسمَعُ زَفیرَ جَهَنَّمَ . (5)

سنن أبی داود عن أبی رزین عن ابن اُمّ مکتوم :أنَّهُ سَأَلَ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، إنّی رَجُلٌ ضَریرُ البَصَرِ شاسِعُ (6) الدّارِ ، ولی قائِدٌ لا یُلائِمُنی ، فَهَل لی رُخصَهٌ أن اُصَلِّیَ فی بَیتی ؟ قالَ : هَل تَسمَعُ النِّداءَ ؟ قالَ : نَعَم ، قالَ : لا أجِدُ لَکَ رُخصَهً . (7)

.

1- .. جامع الأخبار : ص 172 ح 407 ، بحار الأنوار: ج 84 ص 154 ح 49 .
2- .. جامع الأخبار: ص 173 ح 410 ، بحار الأنوار : ج 84 ص 154 ح 49 .
3- .. جامع الأخبار : ص 173 ح 409 ، بحار الأنوار: ج 84 ص 154 ح 49 .
4- .. تاریخ دمشق: ج 21 ص 171 ح 4763 عن أنس ، کنز العمّال: ج 7 ص 700 ح 20996 .
5- .. مستدرک الوسائل : ج 4 ص 61 ح 4178 نقلاً عن القطب الراوندی فی لبّ اللباب .
6- .. الشاسِع : البعید (الصحاح : ج 3 ص 1237 «شسع») .
7- .. سنن أبی داود: ج 1 ص 151 ح 552 ، سنن ابن ماجه : ج 1 ص 260 ح 792 ، المستدرک علی الصحیحین : ج 1 ص 375 ح 903 ، کنز العمّال : ج 8 ص 255 ح 22806 نقلاً عن البزّار عن أبی هریره نحوه .

ص: 461

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :پاسخ گفتن به [ندای] مؤذّن ، کفّاره گناهان است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس [ندای] مؤذّنان را اجابت کند ، او و توبه گران و شهیدان ، در یک سطح خواهند بود و در آن هنگام که مردم در بیم به سر می برند ، آنان بیمی نخواهد داشت .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس مؤذّنان و عالمان را اجابت کند ، روز قیامت ، زیر پرچم من خواهد بود و در بهشت ، همسایه من است و نزد خداوند ، پاداش شصت شهید دارد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر گاه بانگ [اذان] را شنیدی ، اجابتش کن و آرام و با وقار باش . اگر [در صف جماعتْ] جای خالی یافتی[ ، در همان جا نماز بخوان] ، وگر نه برادرت را در فشار قرار مده ، و فقط به مقداری که گوش های خودت بشنوند ، بخوان ، و بغل دستی ات را اذیّت نکن ، و چونان نماز شخص وداع کننده [که گویی آخرین نماز زندگی اش را می خواند ،] نماز بخوان.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پس از ذکر این سخن خداوند : «ای کسانی که ایمان آورده اید! هر گاه برای نماز روز جمعه بانگ داده شد ، برای ذکر خدا بشتابید و داد و ستد را رها کنید که این برای شما بهتر است ، اگر بدانید» :کسی که اذان را می شنود و آن را اجابت می کند ، فغان جهنّم را نخواهد شنید.

سنن أبی داوود به نقل از ابو رَزین :ابن اُمّ مکتوم ، از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید : ای پیامبر خدا! من مردی نابینایم و خانه ام [از مسجدْ] دور است و عصاکشی دارم که با من راه نمی آید . آیا رخصت دارم که در خانه ام نماز بخوانم؟ فرمود : «آیا بانگ [اذان] را می شنوی؟». گفت : آری . فرمود : «برایت رخصتی نمی یابم» .

.


ص: 462

مسند ابن حنبل عن جابر بن عبداللّه :أتی ابنُ اُمِّ مَکتومٍ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، مَنزِلی شاسِعٌ وأنا مَکفوفُ البَصَرِ ، وأنا أسمَعُ الأَذانَ . قالَ : فَإِن سَمِعتَ الأَذانَ فَأَجِب ، ولَو حَبوا (1) أو زَحفا . (2)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :الجَفاءُ کُلُّ الجَفاءِ وَالکُفرُ وَالنِّفاقُ ، مَن سَمِعَ مُنادِیَ اللّهِ یُنادی بِالصَّلاهِ یَدعو إلَی الفَلاحِ ولا یُجیبُهُ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :حَسبُ المُؤمِنِ مِنَ الشَّقاءِ وَالخَیبَهِ أن یَسمَعَ المُؤَذِّنَ یُثَوِّبُ (4) بِالصَّلاهِ فَلا یُجیبَهُ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :لَأَن تَصُبَّ عَلی آذانِ ابنِ آدَمَ رَصاصا مُذاباً ، خَیرٌ لَهُ مِن أن یَسمَعَ الأَذانَ ولَم یُجِبهُ . (6)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن لَم یُجِب داعِیَ اللّهِ فَلَیسَ لَهُ فِی الإِسلامِ نَصیبٌ ، ومَن أجابَ اشتاقَت إلَیهِ الجَنَّهُ . (7)

.

1- .. الحبو : أن یمشی علی یدیه ورکبتیه أو استه (النهایه : ج 1 ص 336 «حبا») .
2- .. مسند ابن حنبل : ج 5 ص 155 ح 14953 ، صحیح ابن حبّان : ج 5 ص 412 ح 2063 ، المعجم الأوسط : ج 4 ص 107 ح 3726 ، المنتخب من مسند عبد بن حمید : ص 347 ح 1148 کلّها نحوه ، مسند أبی یعلی : ج 2 ص 406 ح 2069 ، کنز العمّال : ج 7 ص 578 ح 20337 .
3- .. مسند ابن حنبل: ج 5 ص 311 ح 15627 ، المعجم الکبیر: ج 20 ص 183 ح 394 کلاهما عن معاذ بن أنس ، کنز العمّال: ج 7 ص 701 ح 20999 .
4- .. التَّثویب : هو الدعاء للصلاه وغیرها، فإنّ المؤذّن إذا قال : حیّ علی الصلاه ، فقد دعاهم إلیها (لسان العرب : ج 1 ص 247 «ثوب») .
5- .. المعجم الکبیر: ج 20 ص 183 ح 396 ، الفردوس: ج 2 ص 144 ح 2737 کلاهما عن معاذ بن أنس ، کنز العمّال: ج 7 ص 701 ح 21000 .
6- .. جامع الأحادیث للقمّی : ص 136 ؛ المصنّف لابن أبی شیبه : ج 1 ص 380 ح 4 عن أبی هریره من دون إسنادٍ إلی أحد من أهل البیت علیهم السلام نحوه .
7- .. جامع الأخبار : ص 173 ح 413 ، بحار الأنوار : ج 84 ص 155 ح 49 .

ص: 463

مسند ابن حنبل به نقل از جابر بن عبد اللّه :ابن اُمّ مکتوم نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت : ای پیامبر خدا! منزل من ، دور است و شخصی نابینا هستم ، و اذان را هم می شنوم. فرمود : «اگر اذان را می شنوی ، اجابتش کن [و ره سپار مسجد شو] ، حتّی اگر [به آمدنِ] چهار دست و پا یا سینه خیز باشد» .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :جفای تمام است و کفر و نفاق است که کسی [صدای ]مُنادی خدا را بشنود که بانگ نماز سر می دهد و به رستگاری فرا می خواند ؛ امّا اجابتش نکند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :در بدبختی و ناکامی مؤمن ، همین بس که صدای مؤذّن را بشنود که به نماز فرا می خواند ؛ ولی اجابتش نکند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :اگر سُرب مذاب در گوش های فرزند آدم بریزی ، برایش بهتر از آن است که اذان را بشنود و اجابتش نکند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس دعوتگر خدا را اجابت نکند ، او را از اسلام ، نصیبی نیست ، و هر کس اجابت کند ، بهشت ، مشتاق اوست .

.


ص: 464

عنه صلی الله علیه و آله :مَن سَمِعَ النِّداءَ فَلَم یَأتِهِ فَلا صَلاهَ لَهُ ، إلّا مِن عُذرٍ . (1)

الإمام علیّ علیه السلام :إجابَهُ المُؤَذِّنِ یَزیدُ فِی الرِّزقِ . (2)

عنه علیه السلام :لا صَلاهَ لِجارِ المَسجِدِ لا یُجیبُ إلَی الصَّلاهِ إذا سَمِعَ النِّداءَ . (3)

و عَدَمُ خُروجِ مَن سَمِعَ النِّداءَ مِنَ المَسجِدِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :مَن سَمِعَ النِّداءَ فِی المَسجِدِ فَخَرَجَ مِن غَیرِ عِلَّهٍ فَهُوَ مُنافِقٌ ، إلّا أن یُریدَ الرُّجوعَ إلَیهِ . (4)

6 / 4أدَبُ بِناءِ المِئذَنَهِالإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام :إنَّ عَلِیّا علیه السلام مَرَّ عَلی مَنارَهٍ طَویلَهٍ فَأَمَرَ بِهَدمِها ، ثُمَّ قالَ : لا تُرفَعُ المَنارَهُ إلّا مَعَ سَطحِ المَسجِدِ (5) . (6)

.

1- .. سنن ابن ماجه: ج 1 ص 260 ح 793 ، المستدرک علی الصحیحین : ج 1 ص 373 ح 895 ، السنن الکبری: ج 3 ص 80 ح 4940 ، المعجم الکبیر: ج 11 ص 353 ح 12266 وفیهما «فلم یجب » بدل «فلم یأته» وکلّها عن ابن عبّاس ، کنز العمّال : ج 7 ص 583 ح 20360 ؛ دعائم الإسلام : ج 1 ص 148 عن الإمام الصادق عن آبائه عن الإمام علیّ علیهم السلام نحوه .
2- .. الخصال : ص 505 ح 2 عن سعید بن علاقه ، جامع الأخبار : ص 344 ح 953 ، روضه الواعظین: ص 499 ، مشکاه الأنوار: ص 230 ح 645 ، بحار الأنوار: ج 76 ص 314 ح 1 .
3- .. مسند زید : ص 113 عن الإمام زین العابدین عن أبیه علیهماالسلام ؛ السنن الکبری : ج 3 ص 81 ح 4943 عن أبی حیّان عن أبیه نحوه .
4- .. تهذیب الأحکام : ج3 ص262 ح740 عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، الأمالی للصدوق:ص591 ح820 عن السکونی عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله ، بحار الأنوار: ج 83 ص 372 ح 34 ؛ سنن الدارمی: ج 1 ص 125 ح 452 ، السنن الکبری: ج 3 ص 80 ح 4939 ، المصنّف لعبد الرزّاق: ج 1 ص 508 ح 1946 کلّها عن سعید بن المسیّب نحوه .
5- .. قال صاحب الدعائم فی ذیل الحدیث : وهذا واللّه أعلم فیالمئذنه إذا کانت تکشف دور الناس ویری منها ما فیها من رقی إلیها ، فهذا ضرر للناس وکشف لِحُرَمِهِم ولا یجوز ذلک .
6- .. تهذیب الأحکام : ج 3 ص 256 ح 710 عن السکونی ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 1 ص 239 ح 722 ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 147 نحوه وکلاهما من دون إسنادٍ إلی الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار: ج 84 ص 162 ح 67 .

ص: 465



و - خارج نشدن از مسجد ، پس از شنیدن اذان

6 / 4 آداب ساختن مناره

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس بانگ [اذان] را بشنود و آن را اجابت نکند ، نمازش نماز نیست ، مگر آن که عذری داشته باشد.

امام علی علیه السلام :پاسخ گفتن به [ندای] مؤذّن ، روزی را زیاد می کند.

امام علی علیه السلام :کسی که همسایه مسجد باشد و بانگ [اذان] را بشنود و نماز را اجابت نکند ، نمازش نماز نیست.

و خارج نشدن از مسجد ، پس از شنیدن اذانپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس در مسجد باشد و اذان را بشنود ، ولی بدون هیچ عذری خارج شود ، منافق است ، مگر آن که بخواهد به مسجد برگردد.

6 / 4آداب ساختن منارهامام صادق به نقل از پدرانش علیهم السلام :علی علیه السلام از کنار مِناره (مِأذنه) بلندی گذشت . دستور داد که آن را خراب کنند . سپس فرمود : «مناره را از بام مسجد نباید بالاتر بُرد» . (1)

.

1- .صاحب الدعائم در ذیل این حدیث می گوید : این و خدا بهتر می داند در باره مأذنه ای است که مُشرف به خانه های مردم باشد و اگر کسی از آن بالا رود ، داخل خانه های آنها را می بیند . این ، زیان رساندن به مردم و دیده شدن محارم آنهاست و چنین چیزی جایز نیست (دعائم الإسلام : ج 1 ص 147) .

ص: 466

تهذیب الأحکام عن علیّ بن جعفر :سَأَلتُ أبَا الحَسَنِ علیه السلام عَنِ الأَذانِ فِی المَنارَهِ ، أسُنَّهٌ هُوَ ؟ فَقالَ : إنَّما کانَ یُؤَذَّنُ لِلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فِی الأَرضِ ولَم تَکُن یَومَئِذٍ مَنارَهٌ . (1)

قال السیّدُ الإمام ضیاءُ الدّین حجّهُ الإسلام أبوالغَیبه عن داود بن قاسم الجعفری :کُنتُ عِندَ أبی مُحَمَّدٍ علیه السلام فَقالَ : إذا قامَ القائِمُ علیه السلام یَهدِمُ المَنارَ وَالمَقاصیرَ (2) الَّتی فِی المَساجِدِ . (3) .

1- .. تهذیب الأحکام : ج 2 ص 284 ح 1134 ، مسائل علیّ بن جعفر: ص 233 ح 542 .
2- .. المقاصیر : جمع مقصوره ؛ وهی الحجره من الدار تُجعل لحفاظه شخص ما ، وأوّل من عملها معاویه (راجع : الأوائل لأبی هلال : ج 1 ص 335) .
3- .. الغیبه للطوسی : ص 206 ح 175 ، الخرائج والجرائح: ج 1 ص 453 ح 39 ، کشف الغمّه: ج 3 ص 208 وفیهما «أمر بهدم المنار» بدل «یهدم المنار» ، بحار الأنوار: ج 83 ص 376 ح 44 .

ص: 467

1.تهذیب الأحکام به نقل از علی بن جعفر :از ابو الحسن علیه السلام (1) در باره اذان گفتن بر مناره پرسیدم که : آیا این ، سنّت است؟

فرمود : «برای پیامبر صلی الله علیه و آله در روی زمین ، اذان گفته می شد و آن روزها مناره ای وجود نداشت» .2.الغیبه، طوسی به نقل از داوود بن قاسم جعفری :نزد امام عسکری علیه السلام بودم . فرمود : «هر گاه قائم علیه السلام ظهور کند ، مناره ها و مقصوره های (2) مساجد را از بین می برد» . .

1- .مقصود ، امام کاظم یا امام رضا علیهماالسلام است .
2- .مقصوره ، اتاقکی است که برای محافظت از یک شخص ، ساخته می شود . اوّلین کسی که در مسجد ، مقصوره ساخت ، معاویه بود (ر . ک : الأوائل ، عسکری : ج 1 ص 325) .

ص: 468

الفصل السابع : مؤذّنو رسول اللّه7 / 1سَیِّدُ المُؤَذِّنینَ6.رسول اللّه صلی الله علیه و آله :نِعمَ المَرءُ بِلالٌ ، هُوَ سَیِّدُ المُؤَذِّنینَ ولا یَتبَعُهُ إلّا مُؤَذِّنٌ . (1)7.عنه صلی الله علیه و آله :یُحشَرُ هذَا البِلالُ (2) عَلی ناقَهٍ مِن نوقِ الجَنَّهِ ، یُؤَذِّنُ : «أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ ، وأشهَدُ أنَّ مُحَمَّدا رَسولُ اللّهِ» ، فَإِذا نادی کُسِیَ حُلَّهً مِن حُلَلِ الجَنَّهِ . (3)8.عنه صلی الله علیه و آله :یَبعَثُ اللّهُ . . . بِلالاً عَلی ناقَهٍ فَیُنادی بِالأَذانِ ، ونُشاهِدُهُ حَقّا حَقّا ، حَتّی إذا بَلَغَ : «أشهَدُ أنَّ مُحَمَّدا رَسولُ اللّهِ» شَهِدَ بِها جَمیعُ الخَلائِقِ مِنَ المُؤمِنینَ الأَوَّلینَ

وَالآخِرینَ ، فَقُبِلَت مِمَّن قُبِلَت مِنهُ . (4) .

1- .. المستدرک علی الصحیحین : ج 3 ص 322 ح 5244 ، المعجم الکبیر : ج 5 ص 209 ح 5119 ، الفردوس : ج4 ص 252 ح 6745 وفیهما «مؤمن» بدل «مؤذّن» ، المصنّف لابن أبی شیبه : ج 1 ص 255 ح 10 وفیه «یوم القیامه» بدل «ولا یتبعه إلّا مؤذّن» ، حلیه الأولیاء : ج 1 ص 147 الرقم 24 ولیس فیه ذیله وکلّها عن زید بن أرقم ، کنز العمّال : ج 11 ص 654 ح 33165 .
2- .. هکذا فی المصدر ، وفی بحار الأنوار : «بلال» بدل «هذا البلال» .
3- .. مستطرفات السرائر : ص 94 ح 6 عن عبداللّه بن میمون عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 84 ص 116 ح 11 وراجع : تاریخ دمشق : ج 10 ص 459 ح 2653 و تاریخ أصبهان : ج 2 ص 167 الرقم 1369 وتنبیه الغافلین : ص 286 ح 394 .
4- .. تاریخ دمشق : ج 10 ص 458 ح 2652 عن أبی هریره .

ص: 469



فصل هفتم : اذان گوهای پیامبر خداصلی الله علیه وآله
7 / 1 سَرور اذان گویان

فصل هفتم : اذان گوهای پیامبر خدا7 / 1سَرور اذان گویان12.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :نیکو مردی است بلال! او سَرور مؤذّنان است و دنباله روانش [در قیامت] ، همه ، مؤذّن اند.13.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :این بلال ، در حالی محشور می شود که بر شتری از شترهای بهشت ، سوار است و بانگ می زند : «أشهد أن لا إله إلّا اللّه و أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه » ، و چون این بانگ را سر دهد ، جامه ای از جامه های بهشت بر او پوشانده می شود.14.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند ، ... بلال را سوار بر یک شتر بر می انگیزد . پس اذان می گوید و ما او را به راستی و درستی مشاهده می کنیم . و چون به جمله «أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه » برسد ، همه خلایق ، از اوّلین و آخرینِ مؤمنان ، به آن شهادت می دهند و از هر که باید پذیرفته شود ، پذیرفته می شود.

.


ص: 470

15.عنه صلی الله علیه و آله :یُحشَرُ المُؤَذِّنونَ یَومَ القِیامَهِ عَلی نوقٍ مِن نوقِ الجَنَّهِ ، مُقَدَّمُهُم بِلالٌ ، رافِعی أصواتِهِم بِالأَذانِ ، یَنظُرُ إلَیهِمُ الجَمعُ فَیُقالُ : مَن هؤُلاءِ ؟ فَیُقالُ : مُؤَذِّنو اُمَّهِ مُحَمَّدٍ ، یَخافُ النّاسُ ولا یَخافونَ ، ویَحزَنُ النّاسُ ولا یَحزَنونَ . (1)16.عنه صلی الله علیه و آله :یُحشَرُ الأَنبِیاءُ یَومَ القِیامَهِ عَلَی الدَّوابِّ لِیُوافوا مِن قُبورِهِمُ المَحشَرَ ، ویُبعَثُ صالِحٌ علیه السلام عَلی ناقَتِهِ ، ویُبعَثُ ابنایَ الحَسَنُ وَالحُسَینُ عَلی ناقَتِیَ العَضباءِ ، واُبعَثُ عَلَی البُراقِ ؛ خَطوُها عِندَ أقصی طَرفِها ، ویُبعَثُ بِلالٌ عَلی ناقَهٍ مِن نوقِ الجَنَّهِ فَیُنادی بِالأَذانِ مَحضا ، وبِالشَّهادَهِ حَقّا حَقّا ، حَتّی إذا قالَ : «أشهَدُ أنَّ مُحَمَّدا رَسولُ اللّهِ» شَهِدَ لَهُ المُؤمِنونَ مِنَ الأَوَّلینَ وَالآخِرینَ ، فَقُبِلَت مِمَّن قُبِلَت ، ورُدَّت عَلی مَن رُدَّت . (2)17.عنه صلی الله علیه و آله :إذا کانَ یَومُ القِیامَهِ کُنتُ أوَّلَ مَن تَنشَقُّ الأَرضُ عَنّی ولا فَخرَ ، ویَتبَعُنی بِلالٌ المُؤَذِّنُ ویَتبَعُهُ سائِرُ المُؤَذِّنینَ وهُوَ واضِعٌ یَدَهُ فی اُذُنِهِ وهُوَ یُنادی : «أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ ، وأنَّ مُحَمَّدا رَسولُ اللّهِ ، أرسَلَهُ بِالهُدی ودینِ الحَقِّ لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ ولَو کَرِهَ المُشرِکونَ» وسائِرُ المُؤَذِّنینَ یُنادونَ مَعَهُ ، حَتّی نَأتِیَ أبوابَ الجَنَّهِ . (3)18.تهذیب الأحکام عن سلیمان بن جعفر عن أبیه :دَخَلَ رَجُلٌ مِن أهلِ الشّامِ عَلی أبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام فَقالَ لَهُ : إنَّ أوَّلَ مَن سَبَقَ إلَی الجَنَّهِ بِلالٌ . قالَ : ولِمَ ؟ قالَ : لِأَنَّهُ أوَّلُ

مَن أذَّنَ . (4) .

1- .. تاریخ بغداد: ج 13 ص 38 الرقم 6995 ، تاریخ دمشق : ج 10 ص 461 ح 2661 کلاهما عن أنس ، کنز العمّال: ج 7 ص 690 ح 20940 .
2- .. المعجم الصغیر : ج 2 ص 126 ، تاریخ دمشق : ج 10 ص 458 ح 2652 ، ربیع الأبرار : ج 2 ص 114 کلاهما نحوه وکلّها عن أبی هریره وراجع : کنز العمّال : ج 14 ص 431 ح 39179 نقلاً عن ابن زنجویه .
3- .. کنز العمّال: ج 11 ص 432 ح 32031 نقلاً عن العقیلی وابن عساکر عن أنس .
4- .. تهذیب الأحکام : ج 2 ص 284 ح 1133 ، بحار الأنوار: ج 22 ص 142 ح 128 .

ص: 471

19.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :روز قیامت ، مؤذّنان ، سوار بر شتری از شترهای بهشت محشور می شوند ؛ جلودارشان بلال است و صداهایشان به اذان بلند است و همگان به آنان می نگرند .

پس گفته می شود : اینان کیستند؟

جواب داده می شود : مؤذّنان امّت محمّد.

[آن روز ،] مردم در بیم به سر می برند ؛ امّا آنان بیمی ندارند ، و مردم ، اندوهناک اند ؛ ولی آنان اندوهی ندارند .20.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :در روز قیامت ، پیامبران ، سوار بر چارپایان ، محشور می شوند تا از قبرهایشان به محشر بیایند . صالح علیه السلام بر ناقه اش برانگیخته می شود ، فرزندانم (حسن و حسین) بر شتر من ، عَضبا، برانگیخته می شوند و من ، سوار بر بُراق برانگیخته می شوم که گامَش تا دورترین نقطه نگاهش است . و بلال ، سوار بر شتری از شترهای بهشت برانگیخته می شود و بانگ ناب اذان را سر می دهد و از روی راستی و درستی ، شهادت می دهد و چون بگوید : «أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه » ، همه اهل ایمان ، از اوّلین و آخرین آنها ، همصدا با او گواهی می دهند . پس ، از هر که باید پذیرفته شود ، پذیرفته می شود و از هر که نباید پذیرفته شود ، پذیرفته نمی شود.21.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :چون روز رستاخیز شود ، من خودستایی نباشد نخستین کسی هستم که زمین بر او شکافته می شود . به دنبال من ، بلالِ مؤذّن و در پیِ او ، دیگر مؤمنان ، از گورهایشان بیرون می آیند و بلال ، در حالی که دستش را در گوشش نهاده است ، بانگ بر می آورد که : «گواهی می دهم که هیچ معبودی جز خدای یکتا نیست و محمّد، فرستاده خداست . او را با هدایت و دینِ درست فرستاد تا آن را بر هر دینی ، پیروز گرداند ، هر چند مشرکان ، خوش نداشته باشند» ، و دیگر مؤذّنان ، با او همصدا می شوند ، تا این که به دروازه های بهشت می رسیم.22.تهذیب الأحکام به نقل از سلیمان بن جعفر ، از پدرش :مردی شامی بر امام صادق علیه السلام وارد شد. [امام علیه السلام ] به او فرمود : «نخستین کسی که به بهشت می رسد ، بلال است» .

مرد شامی گفت : چرا؟

فرمود : «چون او نخستین کسی است که اذان گفت» . .


ص: 472

23.سنن النسائی عن السائب بن یزید :کانَ بِلالٌ یُؤَذِّنُ إذا جَلَسَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله عَلَی المِنبَرِ یَومَ الجُمُعَهِ ، فَإِذا نَزَلَ أقامَ . (1)24.سنن الترمذی عن عون بن أبی جُحَیفه عن أبیه :رَأَیتُ بِلالاً یُؤَذِّنُ ویَدورُ ، ویُتبِعُ فاهُ هاهُنا وهاهُنا ، وإصبَعاهُ فی اُذُنَیهِ ، ورَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فی قُبَّهٍ لَهُ حَمراءَ أراهُ قالَ : مِن أدَمٍ (2) فَخَرَجَ بِلالٌ بَینَ یَدَیهِ بِالعَنَزَهِ (3) فَرَکَزَها بِالبَطحاءِ ، فَصَلّی إلَیها رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَمُرُّ بَینَ یَدَیهِ الکَلبُ وَالحِمارُ ، وعَلَیهِ حُلَّهٌ حَمراءُ ، کَأَنّی أنظُرُإلی بَریقِ ساقَیهِ . (4)25.الطبقات الکبری عن ابن أبی مُلیکه أو غیره :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله أمَرَ بِلالاً أن یُؤَذِّنَ یَومَ الفَتحِ عَلی ظَهرِ الکَعبَهِ ، فَأَذَّنَ عَلی ظَهرِها وَالحارِثُ بنُ هِشامٍ وصَفوانُ بنُ اُمَیَّهَ قاعِدانِ ، فَقالَ أحَدُهُما لِلآخَرِ : اُنظُر إلی هذَا الحَبَشِیِّ ! فَقالَ الآخَرُ : إن یَکرَههُ اللّهُ یُغَیِّرهُ . (5)26.الخرائج والجرائح :دَخَلَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله مَکَّهَ ، وکانَ وَقتُ الظُّهرِ ، فَأَمَرَ بِلالاً فَصَعِدَ عَلی ظَهرِ الکَعبَهِ فَأَذَّنَ ، فَما بَقِیَ صَنَمٌ بِمَکَّهَ إلّا سَقَطَ عَلی وَجهِهِ ، فَلَمّا سَمِعَ وُجوهُ

قُرَیشٍ الأَذانَ قالَ بَعضُهُم فی نَفسِهِ : الدُّخولُ فی بَطنِ الأَرضِ خَیرٌ مِن سَماعِ هذا ، وقالَ آخَرُ : الحَمدُ للّهِِ الَّذی لَم یُعِش والِدی إلی هذَا الیَومِ .

فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : یا فُلانُ قَد قُلتَ فی نَفسِکَ کَذا ، ویا فُلانُ قُلتَ فی نَفسِکَ کَذا . فَقالَ أبوسُفیانَ : أنتَ تَعلَمُ أنّی لَم أقُل شَیئاً . قالَ صلی الله علیه و آله : اللّهُمَّ اهدِ قَومی فَإِنَّهُم لا یَعلَمونَ (6) . (7) .

1- .. سنن النسائی : ج 3 ص 101 ، مسند ابن حنبل : ج 5 ص 332 ح 15716 ، اُسد الغابه : ج 2 ص 402 الرقم 1926 ، کنز العمّال : ج 8 ص 364 ح 23282 نقلاً عن أبی الشیخ ؛ مجمع البیان : ج 10 ص 434 نحوه ، بحار الأنوار : ج 89 ص 150 .
2- .. أدَم واُدُم : جمع الأدیم ؛ وهو الجِلد المدبوغ (المصباح المنیر : ص 9 «أدم») .
3- .. العَنَزَه : عَصا أقصر من الرمح ، ولها زجٌّ [ أی حدیده] من أسفلها (المصباح المنیر : ص 432 «عنز») .
4- .. سنن الترمذی : ج 1 ص 375 ح 197 ، المستدرک علی الصحیحین: ج 1 ص 318 ح 725 ، مسند ابن حنبل: ج 6 ص 457 ح 18784 ، السنن الکبری: ج 3 ص 223 ح 5497 ، المصنّف لعبد الرزّاق : ج 1 ص 467 ح 1806 والثلاثه الأخیره نحوه ، کنز العمّال: ج 8 ص 209 ح 22583 .
5- .. الطبقات الکبری : ج 3 ص 234 وراجع : مجمع البیان: ج 9 ص 203 .
6- .. فی المصدر : «یعملون» ، وهو تصحیف .
7- .. الخرائج والجرائح : ج 1 ص 163 ح 252 ، بحار الأنوار: ج 21 ص 119 ح 17 .

ص: 473

27.سنن النسائی به نقل از سائب بن یزید :روز جمعه ، هر گاه پیامبر خدا بر منبر می نشست ، بلالْ اذان می گفت و چون از منبر فرود می آمد ، اقامه می گفت.28.سنن الترمذی به نقل از عون بن ابی جُحَیفه :پدرم گفت : بلال را دیدم که اذان می گوید و می چرخد و دهانش را این طرف و آن طرف می کند و دو انگشتش را در گوش هایش قرار داده است ، و پیامبر خدا در خیمه سرخ رنگش بود . فکر می کنم که گفت : خیمه چرمی .

پس بلال با چوب دستی ای با نوک فلزی بیرون آمد و آن را در شن ها فرو برد و پیامبر خدا به طرف آن ، نماز خواند ، در حالی که از برابر او سگ و الاغ عبور می کردند . پیامبر صلی الله علیه و آله جامه ای قرمز به تن داشت ، به طوری که انگار درخشندگی ساق های پایش را می دیدم.29.الطبقات الکبری به نقل از ابن ابی مُلیکه یا دیگری :در روز فتح مکّه ، پیامبر خدا به بلال فرمود که بر بام کعبه اذان بگوید . او بر بام کعبه رفت و اذان گفت . حارث بن هشام و صفوان بن امیّه نشسته بودند . یکی از آن دو به دیگری گفت : این حبشی را ببین! دیگری گفت : اگر خدا [از این وضع ]خوشش نیاید ، تغییرش می دهد.30.الخرائج و الجرائح :پیامبر صلی الله علیه و آله وارد مکّه شد و هنگام ظهر بود . به بلال دستور [اذان گفتن ]داد . او بر بام کعبه رفت و اذان گفت . پس هر بتی که در مکّه بود ، به رو در افتاد .

چون سران قریش صدای اذان را شنیدند ، یکی از آنان با خودش گفت : فرو رفتن در دل زمین ، بهتر از شنیدن این بانگ است!

دیگری گفت : خدا را شکر که پدرم را تا امروز ، زنده نگه نداشت!

پیامبر خدا فرمود : «فلانی! تو در دلت چنین گفتی ، و [تو] ای فلانی! در دلت چنان گفتی» .

ابو سفیان گفت : تو می دانی که من چیزی نگفتم .

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «بار خدایا! قوم مرا هدایت کن که آنان نادان اند» . .


ص: 474

31.الإمام الصادق علیه السلام :دَخَلَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله مَکَّهَ بِغَیرِ إحرامٍ وعَلَیهِمُ السِّلاحُ ، ودَخَلَ البَیتَ ، لَم یَدخُلهُ فی حَجٍّ ولا عُمرَهٍ ، ودَخَلَ وَقتُ الظُّهرِ ، فَأَمَرَ بِلالاً فَصَعِدَ عَلَی الکَعبَهِ وأذَّنَ .

فَقالَ عِکرِمَهُ : وَاللّهِ إن کُنتُ لَأَکرَهُ أن أسمَعَ صَوتَ ابنِ رَباحٍ یَنهَقُ (1) عَلَی الکَعبَهِ !

وقالَ خالِدُ بنُ أسیدٍ : الحَمدُ للّهِِ الَّذی أکرَمَ أبا عَتّابٍ مِن هذَا الیَومِ مِن أن یَری ابنَ رَباحٍ قائِما عَلَی الکَعبَهِ !

قالَ سُهَیلٌ : هِیَ کَعبَهُ اللّهِ وهُوَ یَری ، ولَو شاءَ لَغَیَّرَ وکانَ أقصَدَهُم (2) .

وقالَ أبو سُفیانَ : أمّا أنَا فَلا أقولُ شَیئا ، وَاللّهِ لَو نَطَقتُ لَظَنَنتُ أنَّ هذِهِ الجُدُرَ تُخبِرُ بِهِ مُحَمَّدا !

وبَعَثَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِ وآلِهِ إلَیهِم فَأَخبَرَهُم بِما قالوا ، فَقالَ عَتّابٌ : قَد وَاللّهِ قُلنا یا رَسولَ اللّهِ ذلِکَ فَنَستَغفِرُ اللّهَ ونَتوبُ إلَیهِ . فَأَسلَمَ وحَسُنَ إسلامُهُ ، ووَلّاهُ رَسولُ

اللّهِ صلی الله علیه و آله مَکَّهَ . (3) .

1- .. النَّهیق : صوت الحمار (لسان العرب : ج 10 ص 361 «نهق») .
2- .. القَصْد فی الشیء : خلاف الإفراط ، واقتصد فلان فی أمره : أی استقام (لسان العرب : ج 3 ص 354 «قصد») .
3- .. إعلام الوری : ج 1 ص 226 عن بشیر النبّال ، الخرائج والجرائح: ج 1 ص 97 ح 158 عن أبی بصیر ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 1 ص 209 عن بشیر بن النبّال من دون إسنادٍ إلی الإمام الصادق علیه السلام وکلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 21 ص 132 ح 22 .

ص: 475

32.امام صادق علیه السلام :پیامبر خدا ، در حالی وارد مکّه شد که احرام نداشت و مسلمانان مسلّح بودند . او به کعبه وارد شد ؛ امّا در حج و یا عمره نبود . او هنگام ظهر وارد شد . پس به بلال دستور [اذان گفتن] داد و او بر بام کعبه رفت و اذان گفت.

عکرمه گفت : به خدا سوگند ، خوش نداشتم صدای پسر رَباح را بشنوم که بر بام کعبه عر عر می کند!

خالد بن اَسید گفت : خدا را شکر که در حقّ ابو عَتّاب ، لطف کرد و نگذاشت که این روز را درک کند و ببیند که پسر رَباح ، بر بام کعبه ایستاده است!

سهیل که از بقیّه معتدل تر بود گفت : این ، کعبه خداست و او خود ، می بیند و اگر بخواهد ، وضع را تغییر می دهد.

ابو سفیان گفت : من ، چیزی نمی گویم . به خدا سوگند ، اگر سخنی بگویم ، خیال می کنم که این دیوارها آن را به گوش محمّد می رسانند!

پیامبر که درودهای خدا بر او و خاندانش باد شخصی را نزد آنان فرستاد و به آنان خبر داد که چه گفته اند.

عَتّاب گفت : به خدا سوگند ای پیامبر خدا ما این سخن ها را گفته ایم و از خدا آمرزش می طلبیم و به درگاهش توبه می بریم . آن گاه اسلام آورد و نیکو مسلمانی

شد و پیامبر خدا ، او را بر مکّه گماشت. .


ص: 476

33.السیره النبویّه لابن هشام :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله دَخَلَ الکَعبَهَ عامَ الفَتحِ ومَعَهُ بِلالٌ ، فَأَمَرَهُ أن یُؤَذِّنَ ، وأبو سُفیانَ بنُ حَربٍ وعَتّابُ بنُ أسیدٍ وَالحارِثُ بنُ هِشامٍ جُلوسٌ بِفِناءِ الکَعبَهِ ، فَقالَ عَتّابُ بنُ أسیدٍ :

لَقَد أکرَمَ اللّهُ أسیدا ألّا یَکونَ سَمِعَ هذا ، فَیَسمَعُ مِنهُ ما یَغیظُهُ !

فَقالَ الحارِثُ بنُ هِشامٍ : أمَا وَاللّهِ لَو أعلَمُ أنَّهُ مُحِقٌّ لَاتَّبَعتُهُ .

فَقالَ أبو سُفیانَ : لا أقولُ شَیئاً ، لَو تَکَلَّمتُ لَأَخبَرَت عَنّی هذِهِ الحَصی .

فَخَرَجَ عَلَیهِمُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله ، فَقالَ : قَد عَلِمتُ الَّذی قُلتُم ، ثُمَ ذَکَرَ ذلِکَ لَهُم ، فَقالَ الحارِثُ وعَتّابٌ : نَشهَدُ أنَّکَ رَسولُ اللّهِ ، وَاللّهِ مَا اطَّلَعَ عَلی هذا أحَدٌ کانَ مَعَنا فَنَقولَ : أخبَرَکَ . (1)34.الطبقات الکبری عن محمّد بن إبراهیم بن الحارث التیمیّ :لَمّا تُوُفِّیَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله أذَّنَ بِلالٌ ورَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله لَم یُقبَر ، فَکانَ إذا قالَ : «أشهَدُ أنَّ مُحَمَّدا رَسولُ اللّهِ» انتَحَبَ النّاسُ فِی المَسجِدِ .

قالَ : فَلَمّا دُفِنَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله قالَ لَهُ أبو بَکرٍ : أذِّن .

فَقالَ : إن کنتَ إنَّما أعتَقتَنی لِأَن أکونَ مَعَکَ فَسَبیلُ ذلِکَ ، وإن کُنتَ أعتَقتَنی للّهِِ فَخَلِّنی ومَن أعتَقتَنی لَهُ .

فَقالَ : ما أعتَقتُکَ إلّا للّهِِ . قالَ : فَإِنّی لا اُؤَذِّنُ لِأَحَدٍ بَعدَ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله .

قالَ : فَذاکَ إلَیکَ .

قالَ : فَأَقامَ حَتّی خَرَجَت بُعوثُ الشّامِ فَسارَ مَعَهُم حَتَّی انتَهی إلَیها . (2) .

1- .. السیره النبویّه لابن هشام : ج 4 ص 56 ، البدایه والنهایه : ج 4 ص 303 .
2- .. الطبقات الکبری : ج 3 ص 236 ، تاریخ دمشق : ج 10 ص 470 ، کنز العمّال : ج 13 ص 305 ح 36873 .

ص: 477

35.السیره النبویّه ، ابن هشام :در سال فتح [مکّه] ، پیامبر خدا وارد کعبه شد و بلال نیز با ایشان بود . پس به بلال دستور داد که اذان بگوید . ابو سفیان بن حَرب ، عَتّاب بن اَسید و حارث بن هشام در درگاه کعبه نشسته بودند .

عتّاب بن اَسید گفت : خدا در حقّ اَسید ، لطف کرد که این صدا را نشنود ؛ زیرا از شنیدن آن به خشم می آمد .

حارث بن هشام گفت : به خدا سوگند ، اگر می دانستم که او بر حق است ، از او پیروی می کردم.

ابو سفیان گفت : من چیزی نمی گویم . اگر سخنی بگویم ، این ریگ ها خبر می برند .

پیامبر صلی الله علیه و آله بیرون آمد و به آنان فرمود : «دانستم که چه گفتید» . سپس سخنانشان را برایشان بازگو کرد .

حارث و عتّاب گفتند : گواهی می دهیم که تو پیامبر خدا هستی . به خدا سوگند ، هیچ کس با ما نبود که از سخنان ما مطّلع شود تا بگوییم که او به تو خبر داده است.36.الطبقات الکبری به نقل از محمّد بن ابراهیم بن حارث تیمی :چون پیامبر خدا وفات یافت و هنوز به خاک سپرده نشده بود ، بلال ، اذان گفت . به جمله «أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه » که رسید ، جمعیّت در مسجد ، فریاد شیون سر دادند.

چون پیامبر خدا به خاک سپرده شد ، ابو بکر به بلال گفت : اذان بگو.

بلال گفت : اگر مرا آزاد کردی که با تو باشم ، راه باز است [و می توانی دوباره مرا برده خود کنی] ؛ ولی اگر مرا به خاطر خدا آزاد کردی ، پس مرا با همان کسی که به خاطرش آزادم کردی ، تنها بگذار.

ابو بکر گفت : من تو را جز به خاطر خدا آزاد نکردم.

بلال گفت : پس ، بعد از پیامبر خدا ، برای هیچ کس اذان نمی گویم.

ابو بکر گفت : اختیار با توست.

بلال [در مکّه] ماند تا آن که لشکریان به سوی شام ، خارج شدند . بلال نیز با آنان همراه شد و به شام رفت. .


ص: 478

37.کتاب من لا یحضره الفقیه :رُوِیَ أنَّهُ لَمّا قُبِضَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله امتَنَعَ بِلالٌ مِنَ الأَذانِ وقالَ : لا اُؤَذِّنُ لِأَحَدٍ بَعدَ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله .

وإنَّ فاطِمَهَ علیهاالسلام قالَت ذاتَ یَومٍ : إنّی أشتَهی أن أسمَعَ صَوتَ مُؤَذِّنِ أبی صلی الله علیه و آله بِالأَذانِ . فَبَلَغَ ذلِکَ بِلالاً فَأَخَذَ فِی الأَذانِ ، فَلَمّا قالَ : «اللّهُ أکبَرُ ، اللّهُ أکبَرُ» ذَکَرَت أباها صلی الله علیه و آله وأیّامَهُ فَلَم تَتَمالَک مِنَ البُکاءِ ، فَلَمّا بَلَغَ إلی قَولِهِ : «أشهَدُ أنَّ مُحَمَّدا رَسولُ اللّهِ» شَهَقَت فاطِمَهُ علیهاالسلام شَهقَهً وسَقَطَت لِوَجهِها وغُشِیَ عَلَیها .

فَقالَ النّاسُ لِبِلالٍ : أمسِک یا بِلالُ ، فَقَد فارَقَتِ ابنَهُ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله الدُّنیا . وظَنّوا أنَّها قَد ماتَت ، فَقَطَعَ أذانَهُ ولَم یُتِمَّهُ .

فَأَفاقَت فاطِمَهُ علیهاالسلام وسَأَلَته أن یُتِمَّ الأَذانَ ، فَلَم یَفعَل ، وقالَ لَها : یا سَیِّدَهَ النِّسوانِ ، إنّی أخشی عَلَیکِ مِمّا تُنزِلینَهُ بِنَفسِکِ إذا سَمِعتِ صَوتی بِالأَذانِ . فَأَعفَتهُ عَن ذلِکَ . (1)7 / 2ما رُوِیَ فی عَدَدِ مُؤَذِّنی رَسولِ اللّه صلّی الله علیه و آلهِأ کانَ لَهُ مُؤَذِّنٌ واحِدٌ41.مجمع البیان عن السائب بن زید :کانَ لِرَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله مُؤَذِّنٌ واحِدٌ ؛ بِلالٌ ، فَکانَ إذا جَلَسَ عَلَی المِنبَرِ أذَّنَ عَلی بابِ المَسجِدِ ، فَإِذا نَزَلَ أقامَ لِلصَّلاهِ .

ثُمَّ کانَ أبو بَکرٍ وعُمَرُ کَذلِکَ ، حَتّی إذا کانَ عُثمانُ وکَثُرَ النّاسُ وتَباعَدَتِ المَنازِلُ زادَ أذانا ، فَأَمَرَ بِالتَّأذینِ الأَوَّلِ عَلی سَطحِ دارٍ لَهُ بِالسّوقِ ویُقالُ لَهُ : الزَّوراءُ ، وکانَ یُؤَذَّنُ لَهُ عَلَیها ، فَإِذا جَلَسَ عُثمانُ عَلَی المِنبَرِ أذَّنَ مُؤَذِّنُهُ ، فَإِذا نَزَلَ أقامَ لِلصَّلاهِ ، فَلَم یُعَب ذلِکَ عَلَیهِ . (2) .

1- .. کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 1 ص 297 ح 907 ، بحار الأنوار: ج 43 ص 157 ح 7 .
2- .. مجمع البیان: ج 10 ص 434 ، بحار الأنوار: ج 89 ص 150 ؛ المعجم الکبیر: ج 7 ص 145 ح 6642 نحوه .

ص: 479



7 / 2 گزارش هایی درباره شمار مؤذّنان پیامبر خداصلی الله علیه وآله

الف - پیامبرصلی الله علیه وآله ، یک مؤذّن داشته است

42.کتاب من لایحضره الفقیه :روایت شده است که چون پیامبر صلی الله علیه و آله از دنیا رفت ، بلال از اذان گفتن خودداری کرد و گفت : بعد از پیامبر خدا ، دیگر برای هیچ کس اذان نمی گویم.

روزی ، فاطمه علیهاالسلام فرمود : «دوست دارم که صدای اذان مؤذّن پدرم را بشنوم» .

این سخن به بلال رسید . شروع به اذان گفتن کرد . همین که گفت : «اللّه أکبر ، اللّه أکبر» ، فاطمه علیهاالسلام به یاد پدرش صلی الله علیه و آله و ایّام او افتاد و گریه اش گرفت . وقتی بلال به جمله «أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه » رسید ، فاطمه علیهاالسلام فریادی زد و به رو در افتاد و از هوش رفت.

مردم به بلال گفتند : بس کن ، ای بلال! دختر پیامبر خدا از دنیا رفت . و خیال کردند که فاطمه علیهاالسلام جان داده است . بلال ، اذانش را قطع کرد و تا آخر ادامه نداد.

فاطمه علیهاالسلام به هوش آمد و از بلال خواست که اذان را تمام کند ؛ امّا بلال ، این کار را نکرد و گفت : ای بانوی بانوان! می ترسم که اگر صدای اذانم را بشنوی ، دوباره این بلا را به سر خود بیاوری . پس فاطمه علیهاالسلام او را از ادامه دادن اذان ، معاف داشت.7 / 2گزارش هایی در باره شمار مؤذّنان پیامبر خداالف پیامبر صلی الله علیه و آله ، یک مؤذّن داشته است46.مجمع البیان به نقل از سائب بن زید :پیامبر خدا ، یک مؤذّن داشت و آن هم بلال

بود . هر گاه پیامبر صلی الله علیه و آله بر منبر می نشست ، بلال جلوی درِ مسجد اذان می گفت و چون فرود می آمد ، اقامه نماز را می گفت.

در ایّام [حکومت] ابو بکر و عمر نیز به همین گونه عمل می شد تا آن که عثمان روی کار آمد . در زمان او جمعیّت ، زیاد شد و شهر ، توسعه یافت . از این رو، عثمان ، یک اذانْ اضافه کرد و دستور داد که اذان اوّل را بر بام خانه اش (واقع در بازار موسوم به «الزَّوراء») بگویند ، و هر گاه عثمان بر منبر می نشست ، مؤذّنش اذان [دوم ]را می گفت و چون از منبر فرود می آمد ، اقامه نماز را می گفت و مردم ، این کار را بر او خرده نگرفتند.

.


ص: 480

ب کانَ لَهُ مُؤَذِّنانِ48.اُسد الغابه عن ابن عمر :کانَ لِلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله مُؤَذِّنانِ : أحَدُهُما بِلالٌ ، وَالآخَرُ عَبدُ العَزیزِ بنُ الأَصَمِّ . (1)49.مسند ابن حنبل عن عائشه :کانَ لِرَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله مُؤَذِّنانِ : بِلالٌ وعَمرُو بنُ اُمِّ مَکتومٍ ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : إذا أذَّنَ عَمرٌو فَکُلوا وَاشرَبوا ؛ فَإِنَّهُ رَجُلٌ ضَریرُ البَصَرِ ، وإذا أذَّنَ بِلالٌ فَارفَعوا أیدِیَکُم ؛ فَإِنَّ بِلالاً لا یُؤَذِّنُ حَتّی یُصبِحَ . (2)50.صحیح مسلم عن ابن عمر :کانَ لِرَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله مُؤَذِّنانِ : بِلالٌ وابنُ اُمِّ مَکتومٍ الأَعمی ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : إنَّ بِلالاً یُؤَذِّنُ بِلَیلٍ فَکُلوا وَاشرَبوا حَتّی یُؤَذِّنَ ابنُ اُمِّ مَکتومٍ . قالَ : ولَم یَکُن بَینَهُما إلّا أن یَنزِلَ هذا ویَرقی هذا . (3) .

1- .. اُسد الغابه : ج 3 ص 499 الرقم 3416 ، الإصابه : ج 4 ص 313 الرقم 5255 .
2- .. مسند ابن حنبل : ج 9 ص 553 ح 25578 وراجع : صحیح ابن خزیمه : ج 1 ص 212 ح 408 ومسند إسحاق بن راهویه : ج 3 ص 859 ح 1523.
3- .. صحیح مسلم: ج 2 ص 768 ح 38 ، سنن النسائی: ج 2 ص 10 ، سنن الدارمی: ج 1 ص 286 ح 1173 عن عائشه وکلاهما نحوه ، السنن الکبری : ج 1 ص 630 ح 2014 ، کنز العمّال : ج 8 ص 527 ح 23988 ؛ عوالی اللآلی: ج 1 ص 143 ح 64 نحوه .

ص: 481



ب - پیامبرصلی الله علیه وآله ، دو مؤذّن داشته است

ب پیامبر صلی الله علیه و آله ، دو مؤذّن داشته است52.اُسد الغابه به نقل از ابن عمر :پیامبر صلی الله علیه و آله دو مؤذّن داشت : یکی بلال ، و دیگری عبد العزیز بن اَصَم .53.مسند ابن حنبل به نقل از عایشه :پیامبر خدا ، دو مؤذّن داشت : بلال و عمرو بن اُمّ مکتوم . پیامبر خدا فرمود : «هر گاه عمرو اذان گفت ، بخورید و بیاشامید ؛ چرا که او مردی نابیناست ؛ امّا هر گاه بلال اذان گفت ، [از خوردن و آشامیدن ، ]دست بکشید ؛ چرا که بلال ، تا صبح نشود ، اذان نمی گوید» .54.صحیح مسلم به نقل از ابن عمر :پیامبر خدا ، دو مؤذّن داشت : بلال و ابن اُمّ مکتومِ نابینا . پیامبر خدا فرمود : «بلال ، شب هنگام [و صبح نشده ، ]اذان می گوید . بنا بر این ، بخورید و بیاشامید ، تا آن که ابن اُمّ مکتوم اذان بگوید» . فاصله میان [اذان ]آن دو ، بیشتر از پایین آمدن این [از بام] و بالا رفتن آن یکی نبود.

.


ص: 482

55.کتاب من لا یحضره الفقیه :کانَ لِرَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله مُؤَذِّنانِ : أحَدُهُما بِلالٌ وَالآخَرُ ابنُ اُمِّ مَکتومٍ ، وکانَ ابنُ اُمِّ مَکتومٍ أعمی ، وکانَ یُؤَذِّنُ قَبلَ الصُّبحِ ، وکانَ بِلالٌ یُؤَذِّنُ بَعدَ الصُّبحِ ، فَقالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : إنَّ ابنَ اُمِّ مَکتومٍ یُؤَذِّنُ بِاللَّیلِ ، فَإِذا سَمِعتُم أذانَهُ فَکُلوا وَاشرَبوا حَتّی تَسمَعوا أذانَ بِلالٍ . فَغَیَّرَتِ العامَّهُ هذَا الحَدیثَ عَن جِهَتِهِ وقالوا : إنَّهُ صلی الله علیه و آله قالَ : إنَّ بِلالاً یُؤَذِّنُ بِلَیلٍ ، فَإِذا سَمِعتُم أذانَهُ فَکُلوا وَاشرَبوا حَتّی تَسمَعوا أذانَ ابنِ اُمِّ مَکتومٍ ! (1)56.الإمام الصادق علیه السلام :کانَ بِلالٌ یُؤَذِّنُ لِلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَابنُ اُمِّ مَکتومٍ وکانَ أعمی یُؤَذِّنُ بِلَیلٍ ویُؤَذِّنُ بِلالٌ حینَ یَطلُعَ الفَجرُ ، فَقالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : إذا سَمِعتُم صَوتَ بِلالٍ فَدَعُوا الطَّعامَ وَالشَّرابَ فَقَد أصبَحتُم . (2)57.عنه علیه السلام :أذَّنَ ابنُ اُمِّ مَکتومٍ لِصَلاهِ الغَداهِ ، ومَرَّ رَجُلٌ بِرَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله وهُوَ یَتَسَحَّرُ ، فَدَعاهُ أن یَأکُلَ مَعَهُ ، فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، قَد أذَّنَ المُؤَذِّنُ لِلفَجرِ ! فَقالَ : إنَّ هذَا ابنُ اُمِّ مَکتومٍ وهُوَ یُؤَذِّنُ بِلَیلٍ ، فَإِذا أذَّنَ بِلالٌ فَعِندَ ذلِکَ فَأَمسِک . (3)ج کانَ لَهُ ثَلاثَهُ مُؤَذِّنینَ59.الطبقات الکبری عن عامر :کانَ لِرَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ثَلاثَهُ مُؤَذِّنینَ : بِلالٌ وأبو مَحذورَهَ وعَمرُو بنُ اُمِّ مَکتومٍ ، فَإِذا غابَ بِلالٌ أذَّنَ أبو مَحذورَهَ ، وإذا غابَ أبو مَحذورَهَ أذَّنَ عَمرُو بنُ اُمِّ مَکتومٍ . (4) .

1- .. کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 1 ص 297 ح 905 و 906 ، بحار الأنوار : ج 83 ص 111 ح 12 .
2- .. الکافی : ج 4 ص 98 ح 3 ، تهذیب الأحکام: ج 4 ص 184 ح 513 ولیس فیه «وابن اُمّ مکتوم وکان أعمی یؤذّن بلیل» وکلاهما عن الحلبی ، بحار الأنوار: ج 22 ص 265 ح 7 .
3- .. الکافی : ج 4 ص 98 ح 1 عن زراره ، بحار الأنوار: ج 83 ص 132 ح 98 .
4- .. الطبقات الکبری : ج 3 ص 234 ، السنن الکبری : ج 1 ص 630 ح 2016 ، صحیح ابن خزیمه : ج 1 ص 212 ح 408 کلاهما عن عائشه ولیس فیهما ذیله من «فإذا غاب بلال ...» .

ص: 483



ج - پیامبرصلی الله علیه وآله ، سه مؤذّن داشته است

60.کتاب من لایحضره الفقیه :پیامبر خدا ، دو مؤذّن داشت : یکی بلال و دیگری ابن اُمّ مکتوم . ابن اُمّ مکتوم ، نابینا بود و پیش از صبح ، اذان می گفت ؛ امّا بلال ، صبح که می شد ، اذان می گفت . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «ابن اُمّ مکتوم ، شب هنگام ، اذان می گوید . بنا بر این، هر گاه اذان او را شنیدید ، بخورید و بیاشامید تا آن که اذان بلال را بشنوید» .

اهل سنّت ، این حدیث را تغییر داده اند و گفته اند که ایشان صلی الله علیه و آله فرمود : «بلال ، شب هنگام ، اذان می گوید . بنا بر این ، هر گاه اذانش را شنیدید ، بخورید و بیاشامید تا آن که اذانِ ابن اُمّ مکتوم را بشنوید» .61.امام صادق علیه السلام :بلال و ابن اُمّ مکتوم برای پیامبر صلی الله علیه و آله اذان می گفتند . ابن اُمّ مکتوم که نابینا بود ، شب هنگام اذان می گفت و بلال ، زمانی اذان می گفت که سپیده می زد . از این رو، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «هر گاه صدای بلال را شنیدید ، از خوردن و آشامیدن ، دست بکشید ؛ چرا که وارد صبح شده اید» .62.امام صادق علیه السلام :ابن اُمّ مکتوم ، اذان صبح را گفت . مردی بر پیامبر خدا گذشت و ایشان مشغول خوردن سَحَری بود و او را تعارف به خوردن نمود .

گفت : ای پیامبر خدا! مؤذّن ، اذان فجر را گفت!

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «این ، ابن اُمّ مکتوم است و او شب هنگام ، اذان می گوید . هر گاه بلال اذان گفت ، خودداری کن» .ج پیامبر صلی الله علیه و آله ، سه مؤذّن داشته است64.الطبقات الکبری به نقل از عامر :پیامبر خدا ، سه مؤذّن داشت : بلال ، ابو محذوره و عمرو بن اُمّ مکتوم . در غیاب بلال ، ابو محذوره اذان می گفت و در غیاب ابو محذوره ، عمرو بن اُمّ مکتوم .

.


ص: 484

65.اُسد الغابه عن أبی عمر :کانَ أبو مَحذورَهَ مُؤَذِّنَ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، وکانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله سَمِعَهُ یَحکِی الأَذانَ فَأَعجَبَهُ صَوتُهُ ، فَأَمَرَ أن یُؤتی بِهِ فَأَسلَمَ یَومَئِذٍ ، وأمَرَهُ بِالأَذانِ بِمَکَّهَ مُنصَرَفَهُ مِن حُنَینٍ ، فَلَم یَزَل یُؤَذِّنُ فیها ، ثُمَّ ابنُ مُحَیریزٍ ؛ وهُوَ ابنُ عَمِّهِ ، ثُمَّ وُلدُ ابنِ مُحَیریزٍ ، ثُمَّ صارَ الأَذانُ إلی وُلدِ رَبیعَهَ بنِ سَعدِ بنِ جُمَحٍ .

وکانَ أبو مَحذورَهَ مِن أحسَنِ النّاسِ صَوتا ، وسَمِعَهُ عُمَرُ یَوما یُؤَذِّنُ فَقالَ : کِدتَ أن یَنشَقَّ مُرَیطاؤُکَ (1) . (2) .

1- .. المُرَیطاء : مابین السُّرَّه والعانه (الصحاح : ج 3 ص 1159 «مرط») .
2- .. اُسد الغابه : ج 6 ص 273 الرقم 6229 ، الاستیعاب : ج 4 ص 314 نحوه .

ص: 485

66.اُسد الغابه به نقل از ابو عمر :ابو محذوره ، مؤذّنِ پیامبر خدا بود . [روزی ]پیامبر خدا شنید که او تقلید اذان می کند و از صدای او خوشش آمد . دستور داد که او را به مسجد بیاورند ، و او همان روز ، اسلام آورد . پیامبر صلی الله علیه و آله در بازگشت از حُنَین ، به او فرمود که در مکّه اذان بگوید و از آن پس ، پیوسته در مکّه اذان می گفت .

مؤذّنِ دیگر پیامبر صلی الله علیه و آله ، ابن مُحَیریز بود که پسر عموی ایشان است . مؤذّن دیگر ، فرزند ابن مُحَیریز بود . سپس اذان به فرزندان ربیعه بن سعد بن جُمَح رسید.

ابو محذوره ، از خوش صداترینْ مردم بود . روزی عُمَر ، صدای اذان گفتن او را شنید . گفت : چیزی نمانده که بند دلت پاره شود . .


ص: 486



سخنی درباره تعداد اذان گویان پیامبر خداصلی الله علیه وآله

کلام فی عدد مؤذّنی رسول اللّه صلی الله علیه و آلهإنّ الأحادیث تذکر أسماء أربعه أشخاص باعتبارهم مؤذّنی النبی صلی الله علیه و آله ، وهم : بلال ، وابن اُمِّ مکتوم ، وعبد العزیز الأصمّ ، وأبو محذوره . وبالإضافه إلی هؤلاء فقد ذکر ابن أبی شیبه عن عبد الرحمن بن أبی لیلی أنّه قال : کان عبد اللّه بن زید الأنصاری مؤذّن النبیّ یشفع الأذان والإقامه . (1) ومن مجموع الروایات نستنتج أنّ بلالاً کان مؤذّن الرسول صلی الله علیه و آله بشکل راتب ، غیر أنّ أفرادا آخرین ربّما کانوا یؤذّنون فی المسجد النبویّ لدی غیاب بلال أو حتّی فی حضوره لکن بفاصله زمنیّه ، واختلاف الروایات فی ذکر أسماء المؤذّنین قد یکون سببه اختلاف الأزمنه .

.

1- .. المصنّف لابن أبی شیبه : ج 1 ص 234 ح 3 .

ص: 487

سخنی در باره تعداد اذان گویان پیامبر خدادر روایاتی که ملاحظه شد ، مجموعا چهار نفر به عنوان موذّن پیامبر صلی الله علیه و آله معرّفی شده اند: بلال ، ابن اُمّ مکتوم ، عبد العزیز اَصَم و ابو محذوره . علاوه بر این احادیث ، ابن ابی شیبه ، از عبد الرحمان بن ابی لیلی نقل کرده است که : کان عبد اللّه بن زید الأنصاری مؤذّن النبیّ یشفع الأذان و الإقامه . (1) عبد اللّه بن زید انصاری ، مؤذّن پیامبر صلی الله علیه و آله بود و اذان و اقامه را دو تا دو تا می گفت . آنچه از مجموع روایات به دست می آید ، این است که بی تردید ، مؤذّنِ رسمی پیامبر صلی الله علیه و آله بلال بوده است ؛ لیکن احیانا در غیبت او و حتّی با حضور او ، امّا با فاصله ، برخی افراد دیگر هم در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله اذان می گفته اند و اختلاف روایات می تواند ناظر به زمان های مختلف باشد.

.

1- .المصنّف ، ابن ابی شیبه : ج 1 ص 234 ح 3 .

ص: 488



9 . آزاررسانی

اشاره

11 . آزاررسانیدرآمدفصل یکم : نکوهش آزاررسانیفصل دوم : فضیلت ، حکمت و برکات آزار نرساندنفصل سوم : نکوهش همه انواع آزاررسانیفصل چهارم : بدترین نوع آزاررسانیفصل پنجم : سزای مردم آزارفصل ششم : تحمّل آزار در راه خدافصل هفتم : گوناگون

.


ص: 489



درآمد

ایذاء ، در لغت

درآمدایذاء ، در لغتایذاء ، از ریشه «أذی» به معنای آزار رساندن به دیگری است . ابن فارس می گوید : الهَمزَهُ وَ الذّالُ وَ الیاءُ : أصلٌ واحِدٌ ، وَ هَوَ الشَّی ءُ تَتَکَرَّهُهُ وَ لا تَقِرُّ عَلَیهِ . (1) همزه و ذال و یاء ، یک ریشه معنایی دارد (2) و آن ، چیزی است که از آن، نفرت داری و آن را نمی پذیری . راغب می نویسد: الأَذی ما یَصِلُ إلَی الحَیَوانِ مِنَ الضَّرَرِ ، إمّا فی نَفسِهِ أو جِسمِهِ أو تَبعاتِهِ دُنیَوِیّا کانَ أو اُخرَوِیّا . (3) أذی ، زیانی است که به جاندار می رسد ، به جانش ، یا به جسمش ، یا به پیامدهای دنیوی و یا اخروی اش .

.

1- .معجم مقاییس اللغه : ج 1 ص 78 مادّه «أذی» .
2- .اصل ، در اصطلاح ابن فارس ، یعنی معنای اصلی یک لفظ. بنا بر این ، وقتی می گوید فلان کلمه دارای دو اصل است ، بدین معناست که این کلمه در اصل برای دو معنا وضع شده است (ر. ک : مباحثی در فقه اللغه و زبان شناسی عربی ، رمضان عبد التوّاب ، ترجمه حمیدرضا شیخی ، ص 21) .
3- .مفردات ألفاظ القرآن : ص 71 مادّه «أذی» .

ص: 490



ایذاء ، در قرآن و حدیث

اشاره

ایذاء ، در قرآن و حدیثدر قرآن و حدیث ، کلمه «أذی»: گاه به معنای ایجاد مزاحمت برای دیگران و تجاوز به حقوق آنان می آید ، مانند : « وَ الَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُواْ . (1) و کسانی که مردان و زنان مؤمن را بدون آن که گناهی کرده باشند ، می آزارند » . گاه به معنای اجرای قانون الهی در باره مجرم ، به کار می رود ، مانند : « وَالَّذَانِ یَأْتِیَانِهَا مِنکُمْ فَآذُوهُمَا . (2) و از میانتان ، آن دو تن را که مرتکب زشتکاری می شوند ، آزار دهید [ و قانون را در باره شان اجرا کنید ]» . گاه به معنای تحمّل رنج در راه انجام دادن وظیفه آمده است ، مانند : « فَالَّذِینَ هَاجَرُواْ وَأُخْرِجُواْ مِن دِیَارِهِمْ وَأُوذُواْ فِی سَبِیلِی وَقَاتَلُواْ . (3) و کسانی که هجرت کردند و از خانه هایشان بیرون رانده شدند و در راه من آزار داده شدند و جنگیدند » . و گاه به معنای ناراحتی و رنج طبیعی آمده است ، مانند : « وَیَسْئلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذیً . (4) و از تو در باره حیض می پرسند . بگو : آن ، رنجی است» . و نیز این آیه :

.

1- .احزاب : آیه 58 .
2- .نساء : آیه 16 .
3- .آل عمران : آیه 195 .
4- .بقره : آیه 222 .

ص: 491



1 . روشن ترین نشانه مسلمانی

« فَمَن کَانَ مِنکُم مَّرِیضًا أَوْ بِهِ أَذیً مِّن رَّأْسِهِ . (1) و هر کس از شما بیمار باشد یا در سرش ناراحتی ای داشته باشد » . آنچه در این دانش نامه ذیل عنوان «آزاررسانی» مورد توجّه و بررسی است ، ایذاء به معنای اوّل، یعنی ایجاد مزاحمت برای دیگران ، و معنای سوم ، یعنی تحمّل رنج در راه انجام دادن وظیفه است . برجسته ترین نکات قابل تأمّل در فصل های آینده ، از این قرار است :

1 . روشن ترین نشانه مسلمانیرعایت حقوق دیگران و اجتناب از آزار رساندن به آنان ، بارزترین نشانه پیروی از اسلام است . اهمّیت این ویژگی تا آن جاست که بدون آن ، نمی توان کسی را مسلمان نامید ؛ زیرا پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله تصریح می نماید که : المُسلِمُ مَن سَلِمَ المُسلِمونَ مِن یَدِهِ وَ لِسانِهِ . (2) مسلمان ، کسی است که مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند . این تفسیر از مسلمانی ، نشان می دهد که از نظر بنیان گذار دین اسلام ، رعایت حقوق مردم و اجتناب از آزردن آنان ، نخستین شرط گرایش به آیین اسلام است و انتخاب نام «مسلمان» برای پیروان این آیین ، به همین مناسبت است. از منظر احادیث اسلامی ، آزردن دیگران ، از خصوصیّات انسان های پست و شرور است (3) و مسلمان ، کسی است که آزار او به هیچ کس ، حتّی به مورچه ای نمی رسد. (4)

.

1- .بقره : آیه 196 .
2- .ر . ک : ص 494 ح 1 .
3- .ر . ک : ص 497 (آزاررسانی / فصل یکم : نکوهش آزاررسانی / آزاررسانی، عادت بَدان است) .
4- .ر . ک : ص 503 ح 25 .

ص: 492



2 . اهتمام اسلام به پرهیز از آزاررسانی

3 . نکوهش انواع آزاررسانی

4 . خطرناک ترینْ آزارها

نکته مهمّی که از احادیث فصل یکم می توانیم استنباط کنیم ، این است که مدّعیان اسلام ، به میزان رعایت حقوق دیگران ، مسلمان اند و هر کس به هر میزان که موجب آزار دیگران شود ، به همان اندازه از اسلام فاصله گرفته است.

2 . اهتمام اسلام به پرهیز از آزاررسانیدر فصل دوم با اشاره به گوشه ای از اسباب و عوامل اهتمام شدید اسلام به اجتناب از مردم آزاری ، جامعه اسلامی به خصلت هایی پسندیده ترغیب می شود که مهم ترینِ آنها ، پیشگیری از دشمنی ، تبدیل کردن دشمنان به دوستان ، برخورداری از عزّت ، شرف و بزرگواری در میان مردم و سرانجام، آسایش در زندگی موقّت دنیا و خوش بختی در زندگی جاوید آخرت است و از این رو ، امام علی علیه السلام اجتناب از آزار دیگران را نشانه دوراندیشی و خردورزی می شمرد . (1)

3 . نکوهش انواع آزاررسانیدر اسلام ، مطلق آزاررسانی ، به دلیل این که تجاوز به حقوق دیگران است ، مذموم و ممنوع شمرده شده است . احادیث اسلامی در فصل سوم ، به روشنی نشان می دهند که در منظر اسلام ، هر کاری که موجب ترسیدن مسلمانی گردد ، اعم از : نگاه آزار دهنده ، شوخیِ آزار دهنده ، سخنِ آزار دهنده ، بوی آزار دهنده و حتّی عبادت آزار دهنده ، نکوهیده و ممنوع است . بی تردید ، هیچ مکتبی در جهان وجود ندارد که تا این حد و با این دقّت ، به حرمت و کرامت و حقوق انسان، عنایت داشته باشد .

4 . خطرناک ترینْ آزارهاهر چند مطلقِ مردم آزاری در اسلام ، نکوهیده و ممنوع است و کیفر سختی در انتظار مردم آزار است ، (2) امّا آزردن کسانی که حقوق بیشتری بر فرد و جامعه دارند ،

.

1- .ر . ک : ص 501 ح 16 و 19 .
2- .ر . ک : ص 541 (آزار رسانی / فصل پنجم : سزای مردم آزار) .

ص: 493



5 . تحمّل آزار

نکوهیده تر و برای سرنوشتِ آزار دهنده ، خطرناک تر است . در فصل چهارم ، آزار رساندن به اهل بیت پیامبر خدا ، مجاهدان راه خدا ، مسلمانان ، پدر و مادر ، همسر و همسایه ، به دلیل این که حقوق بیشتری بر انسان دارند ، خطرناک تر توصیف شده است .

5 . تحمّل آزارتحمّل آزار ، دو گونه است : گونه ای بسیار نکوهیده و گونه ای بسیار پسندیده . تحمّل آزار به معنای تسلیم شدن در برابر خواست های نامشروع متجاوز و ترک مقاومت و اظهار ضعف و زبونی در برابر سختی ها ، از نظر اسلام ، بسیار نکوهیده است ، تا آن جا که امام حسین علیه السلام می فرماید : المَنِیَّهُ وَ لَا الدَّنِیَّهُ . (1) مرگ ، آری ؛ ننگ [و پستی] ، هرگز! نصوص (متون) اسلامی در باره این موضوع ، در مباحث «ذلّت» و «ظلم» ، به تفصیل خواهند آمد . گونه دیگر از تحمّل آزار ، رنج دیدن در راه انجام دادن وظایف دینی و بخصوص در مسیر جهاد آزادیبخش است که موجب عزّت و افتخار در دنیا و پاداش بزرگ الهی در آخرت می گردد . (2)

.

1- .نهج البلاغه : حکمت 396 .
2- .ر . ک : ص 549 (آزار رسانی / فصل ششم : تحمّل آزار در راه خدا) .

ص: 494

الفصل الأوّل : ذمّ الإیذاء1 / 1المُسلِمُ مَن سَلِمَ النّاسُ مِن یَدِهِ ولِسانِهِ98.رسول اللّه صلی الله علیه و آله :المُؤمِنُ مَن أمِنَهُ المُسلِمونَ عَلی أموالِهِم ودِمائِهِم ، وَالمُسلِمُ مَن سَلِمَ المُسلِمونَ مِن یَدِهِ ولِسانِهِ . (1)99.عنه صلی الله علیه و آله :أیُّهَا النّاسُ! إنَّ العَبدَ لا یُکتَبُ مِنَ المُسلِمینَ حَتّی یَسلَمَ النّاسُ مِن یَدِهِ ولِسانِهِ ، ولا یَنالُ دَرَجَهَ المُؤمِنینَ حَتّی یَأمَنَ أخوهُ بَوائِقَهُ (2) ، وجارُهُ بَوادِرَهُ (3) ، ولا یُعَدُّ مِنَ المُتَّقینَ حَتّی یَدَعَ ما لا بَأسَ بِهِ حِذارَ ما بِهِ البَأسُ . (4) .

1- .. کتاب من لایحضره الفقیه: ج 4 ص 362 ح 5762 عن حمّاد بن عمرو عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، الکافی: ج 2 ص 234 ح 12 عن سلیمان بن خالد عن الإمام الباقر علیه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 77 ص 53 ح 3 ؛ صحیح البخاری : ج 1 ص 13 ح 10 عن عبد اللّه بن عمرو ولیس فیه صدره ، سنن الترمذی: ج 5 ص 17 ح 2627 ، سنن النسائی : ج 8 ص 105 کلاهما عن أبی هریره ، کنز العمّال : ج 1 ص 149 ح 739.
2- .. بَوائقُه : أی غَوائله و شروره ، و احدُها بائقه ؛ و هی الداهیه (النهایه : ج 1 ص 162 «بوق») .
3- .. البَوادِر: جمع البادِرَه؛ ما یبدُر من حِدَّتِک فی الغضب من قولٍ أو فعل (القاموس المحیط : ج 1 ص369 «بدر»).
4- .. أعلام الدین: ص 334 عن أبی هریره ، و ص 144 و فیه «لا یقول» بدل «یدع» ، إرشاد القلوب: ص 16 نحوه ، بحار الأنوار : ج 77 ص 177 ح 10 .

ص: 495



فصل یکم : نکوهش آزاررسانی

1 / 1 مسلمان ، کسی است که مردم از دست و زبان او آسوده باشند

فصل یکم : نکوهش آزاررسانی1 / 1مسلمان ، کسی است که مردم از دست و زبان او آسوده باشند103.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن ، کسی است که مسلمانان ، او را بر مال و جانشان امین بدانند ، و مسلمان ، کسی است که مسلمانان از دست و زبان او آسوده و بی گزند باشند .104.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای مردم! بنده ، در شمار مسلمانان نوشته نمی شود ، مگر آن که مردم از دست و زبان او آسوده باشند ، و به درجه مؤمنان نمی رسد ، مگر آن که برادرش از شرّ او و همسایه اش از خشم او ایمن باشد ، و از پرهیزگاران به شمار نمی آید ، مگر آن که برای دوری کردن از آنچه بد است ، آنچه را که بی ایراد است ، فرو بگذارد .

.


ص: 496

105.الإمام علیّ علیه السلام :کَیفَ تَکونُ مُسلِما ولا یَسلَمُ النّاسُ مِنکَ ؟! وکَیفَ تَکونُ مُؤمِنا ولا تَأمَنُکَ النّاسُ ؟! وکَیفَ تَکونُ مُتَّقِیا وَالنّاسُ یَتَّقونَ أذاکَ ؟! (1)106.عنه علیه السلام :المُؤمِنُ مَن تَحَمَّلَ أذَی النّاسِ ، ولا یَتَأَذّی أحَدٌ بِهِ . (2)107.عنه علیه السلام فی وَصفِ المُؤمِنِ :النّاسُ مِنهُ فی راحَهٍ ، أتعَبَ نَفسَهُ لِاخِرَتِهِ فَأَراحَ النّاسَ مِن نَفسِهِ . (3)108.الإمام الکاظم علیه السلام :لَیسَ مِن أخلاقِ المُؤمِنینَ الغِشُّ ولَا الأَذی . (4)1 / 2الإِیذاءُ عادَهُ الأَشرارِ111.رسول اللّه صلی الله علیه و آله :شَرُّ النّاسِ مَن تَأَذّی بِهِ النّاسُ . (5)112.الإمام علیّ علیه السلام :عادَهُ الأَشرارِ أذِیَّهُ الرِّفاقِ . (6)113.عنه علیه السلام :عادَهُ اللِّئامِ وَالأَغمارِ (7) أذِیَّهُ الکِرامِ وَالأَحرارِ . (8) .

1- .. تنبیه الخواطر: ج 2 ص 227 ، إرشاد القلوب: ص 70.
2- .. غرر الحکم: ج 2 ص 153 ح 2155 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 68 ح 1715.
3- .. الکافی : ج 2 ص 230 ح 1 عن عبداللّه بن یونس عن الإمام الصادق علیه السلام ، نهج البلاغه : الخطبه 193 ، بحار الأنوار : ج 67 ص 367 ح 70 وراجع : کتاب من لایحضره الفقیه : ج 4 ص 354 ح 5762 و تحف العقول : ص 361 و غرر الحکم : ج 4 ص 248 ح 5978 .
4- .. الکافی: ج 8 ص 126 ح 95 عن علیّ بن سوید ، بحار الأنوار : ج 48 ص 244 ح 51 .
5- .. الاختصاص: ص 243 ، بحار الأنوار : ج 75 ص 281 ح 7 .
6- .. غرر الحکم: ج 4 ص 332 ح 6245 .
7- .. الأغمار: جمع غُمْر ؛ وهو الجاهل الغِرُّ الذی لم یُجرِّب الاُمور (النهایه : ج 3 ص 385 «غمر») .
8- .. غرر الحکم: ج 4 ص 332 ح 6246 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 341 ح 5815 .

ص: 497



1 / 2 آزاررسانی ، عادت بَدان است

114.امام علی علیه السلام :چگونه مسلمان باشی ، در حالی که مردم از تو در آسایش نیستند؟! و چگونه مؤمن باشی ، در حالی که مردم از تو در امان نیستند؟! و چگونه خداترس باشی ، در حالی که مردم از آزار تو می ترسند؟!امام علی علیه السلام :مؤمن ، کسی است که آزار مردم را تحمّل می کند و آزارش به هیچ کس نمی رسد .امام علی علیه السلام در توصیف مؤمن :مردم از او در آسایش اند . خویشتن را برای آخرتش به رنج در افکنده و در نتیجه ، مردم را از خود ، آسوده ساخته است .

امام کاظم علیه السلام :دَغَلی و آزاررسانی ، از اخلاق مؤمنان نیست .

1 / 2آزاررسانی ، عادت بَدان استپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بدترینِ مردم ، کسی است که مردم از او آزار ببینند .

امام علی علیه السلام :عادت بَدان ، آزار رساندن به رفیقان است .

امام علی علیه السلام :عادت فرومایگان و ابلهان ، آزردن گران مایگان و آزادگان است .

.


ص: 498

الفصل الثانی : فضل کفّ الأذی وما فیه من الحکمه والبرکه2 / 1الحَثُّ عَلی کَفِّ الأذیرسول اللّه صلی الله علیه و آله :طوبی لِمَن صَلَحَت سَریرَتُهُ، وحَسُنَت عَلانِیَتُهُ، وعَزَلَ عَنِ النّاسِ شَرَّهُ. (1)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن بَذَلَ مَعروفَهُ وکَفَّ أذاهُ فَذاکَ السَّیِّدُ . (2)

الإمام الصادق علیه السلام :جاءَ جَبرَئیلُ علیه السلام إلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ، فَقالَ : یا مُحَمَّدُ . . . شَرَفُ المُؤمِنِ صَلاتُهُ بِاللَّیلِ ، وعِزُّهُ کَفُّهُ الأَذی عَنِ النّاسِ . (3)

الإمام علیّ علیه السلام :اُبذُل مَعروفَکَ وکُفَّ أذاکَ . (4)

.

1- .. الأمالی للطوسی: ص539 ح1162 عن أبی ذرّ ، نهج البلاغه : الحکمه 123 ، خصائص الأئمّه : ص 99 کلاهما عن الإمام علیّ علیه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 77 ص 90 ح 3 ؛ السنن الکبری : ج 4 ص 306 ح 7783 ، المعجم الکبیر : ج 5 ص 72 ح 4616 کلاهما عن رکب المصری نحوه ، کنز العمّال : ج 15 ص 917 ح 43582 .
2- .. نثر الدرّ : ج 1 ص 176 ، نزهه الناظر : ص 28 ح 14 وفیه «من رزقه اللّه فبذل» بدل «من بذل» .
3- .. الزهد للحسین بن سعید : ص 150 ح 218 عن هشام بن سالم ، الکافی : ج 3 ص 488 ح 9 ، تهذیب الأحکام : ج 2 ص 120 ح 451 عن عبداللّه بن سنان وفیهما «شرف المؤمن صلاته باللیل ، وعزّ المؤمن کفّه عن أعراض الناس» ، کتاب من لایحضره الفقیه: ج 1 ص 471 ح 1360 ، روضه الواعظین : ص 352 کلاهما من دون إسناد إلی الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 71 ص 267 ذیل ح 14 .
4- .. غرر الحکم : ج 2 ص 175 ح 2266 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 82 ح 1987.

ص: 499



فصل دوم : فضیلت ، حکمت و برکات آزار نرساندن

2 / 1 ترغیب به خودداری از آزاررسانی

فصل دوم : فضیلت ، حکمت و برکات آزار نرساندن2 / 1ترغیب به خودداری از آزاررسانیپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خوشا به حال کسی که باطنش صالح و ظاهرش نیکو باشد و شرّ خود را از مردم بر کنار دارد !

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس بی دریغْ نیکی کند و از آزاررسانی باز ایستد ، او آقاست .

امام صادق علیه السلام :جبرئیل علیه السلام نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت : ای محمّد ! ... شرافت مؤمن ، در نماز شب خواندن اوست و عزّتش ، در آزار نرساندنش به مردم .

امام علی علیه السلام :نیکی ات را ببخش و آزارت را [ از مردم ] باز دار .

.


ص: 500

عنه علیه السلام :یُستَدَلُّ عَلَی المُرُوَّهِ بِکَثرَهِ الحَیاءِ ، وبَذلِ النَّدی (1) ، وکَفِّ الأَذی . (2)

عنه علیه السلام :حَسبُکَ مِن کَمالِ المَرءِ تَرکُهُ ما لا یُحمَدُ بِهِ . . . ومِن حُسنِ خُلُقِهِ کَفُّهُ أذاهُ . (3)

عنه علیه السلام :کَسبُ العَقلِ کَفُّ الأَذی . (4)

عنه علیه السلام :أفضَلُ الشَّرَفِ کَفُّ الأَذی ، وبَذلُ الإِحسانِ . (5)

عنه علیه السلام :مِن أماراتِ الخَیرِ الکَفُّ عَنِ الأَذی . (6)

عنه علیه السلام :الحازِمُ مَن کَفَّ أذاهُ . (7)

الإمام زین العابدین علیه السلام لِوَلَدِهِ الباقِرِ علیه السلام :کُفَّ الأَذی ، وفُضَّ النَّدی . (8)

عنه علیه السلام فی رِسالَهِ الحُقوقِ :حَقُّ أهلِ مِلَّتِکَ إضمارُ السَّلامَهِ وَالرَّحمَهِ لَهُم ، وَالرِّفقُ بِمُسیئِهِم ، وتَأَلُّفُهُم ، وَاستِصلاحُهُم ، وشُکرُ مُحسِنِهِم ، وکَفُّ الأَذی عَنهُم . (9)

عنه علیه السلام فِی الدُّعاءِ :اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِهِ، وَاکسِر شَهوَتی عَن کُلِّ مَحرَمٍ، وَازوِ (10) حِرصی عَن کُلِّ مَأثَمٍ،وَامنَعنی عَن أذی کُلِّ مُؤمِنٍ ومُؤمِنَهٍ ومُسلِمٍ ومُسلِمَهٍ. (11)

.

1- .. النَّدی : المعروف. یقال : أندی فلان علینا ندیً کثیرا (لسان العرب : ج 15 ص 314 «ندی»).
2- .. غرر الحکم : ج 6 ص 451 ح 10966 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 553 ح 10192 .
3- .. نزهه الناظر: ص 70 ح 138 عن الحارث الهمدانی ، أعلام الدین: ص 292 ، کشف الغمّه: ج 3 ص 138 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 80 ح 66 .
4- .. غرر الحکم : ج 4 ص 625 ح 7220 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 396 ح 6711.
5- .. غرر الحکم : ج 2 ص 458 ح 3285 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 123 ح 2817.
6- .. غرر الحکم: ج 6 ص 24 ح 9330 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 472 ح 8655.
7- .. غرر الحکم: ج 1 ص 331 ح 1263 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 18 ح 29.
8- .. نزهه الناظر : ص 142 ح 269 ، أعلام الدین: ص 299 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 161 ح 21 .
9- .. کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 2 ص 625 ح 3214 ، الخصال : ص 570 ح 1 کلاهما عن أبی حمزه الثمالی ، تحف العقول: ص 271 ح 49 نحوه ، بحار الأنوار : ج 74 ص 9 ح 1 .
10- .. زَوَیتُ الشیء عن فلان : أی نحَّیته (لسان العرب : ج 14 ص 364 «زوی»).
11- .. الصحیفه السجّادیّه: ص 149 الدعاء 39 ، المصباح للکفعمی : ص 508.

ص: 501

امام علی علیه السلام :حیای فراوان ، نیکی کردن بسیار ، و خودداری از آزاررسانی ، نشانه جوان مردی است .

امام علی علیه السلام :برای پی بردن به کمال مرد ، تو را همین [ نشانه ] بس که آنچه را پسندیده نیست ، ترک می کند... و در خوش خویی اش همین بس که آزارش به کسی نمی رسد .

امام علی علیه السلام :دستاورد خِرَد ، خودداری از آزاررسانی است .

امام علی علیه السلام :برترین شرافت ، آزار نرساندن و بی دریغ نیکی کردن است .

امام علی علیه السلام :از نشانه های خوبی ، خودداری از آزاررسانی است .

امام علی علیه السلام :دوراندیش ، کسی است که آزار خویش را [ از دیگران ] باز دارد .

امام زین العابدین علیه السلام خطاب به فرزندش امام باقر علیه السلام :از آزاررسانی ، باز ایست و خوبی بخشش کن .

امام زین العابدین علیه السلام در رساله الحقوق :حقّ همکیشان تو ، این است که به آنان خوش گمان باشی ، و با آنان مهربان باشی ، و با بدکارشان مدارا کنی و دل هایشان را به دست آوری و در اصلاحشان بکوشی ، و از نیکوکارشان سپاس گزاری کنی ، و به آنان آزار نرسانی .

امام زین العابدین علیه السلام در دعا :بار خدایا! بر محمّد و خاندان او درود فرست ، و میل به هر حرامی را در من سرکوب کن ، و آزمندی به هر گناهی را از من دور گردان ، و مرا از آزار رساندن به هر مرد و زن مؤمن و مسلمانی باز دار .

.


ص: 502

الإمام الباقر علیه السلام لِجابِرٍ :فَوَاللّهِ ماشیعَتُنا إلّا مَنِ اتَّقَی اللّهَ وأطاعَهُ ، وما کانوا یُعرَفونَ یا جابِرُ إلّا بِالتَّواضُعِ . . . وتِلاوَهِ القُرآنِ ، وکَفِّ الأَلسُنِ عَنِ النّاسِ إلّا مِن خَیرٍ . (1)

الإمام الصادق علیه السلام لِحُمرانَ بنِ أعیَنَ :اِعلَم أنَّهُ لا وَرَعَ أنفَعُ مِن تَجَنُّبِ مَحارِمِ اللّهِ ، وَالکَفِّ عَن أذَی المُؤمِنینَ وَاغتِیابِهِم . (2)

عنه علیه السلام لِحَفصِ بنِ غِیاثٍ :فازَ وَاللّهِ الأَبرارُ ، أتَدری مَن هُم؟ هُمُ الَّذینَ لا یُؤذونَ الذَّرَّ . (3)

عنه علیه السلام لَمّا تَذاکَرَ النّاسُ أمرَ الفُتُوَّهِ عِندَهُ :تَظُنّونَ أمرَ الفُتُوَّهِ بِالفِسقِ وَالفُجورِ! إنَّمَا الفُتُوَّهُ وَالمُروءَهُ طَعامٌ مَوضوعٌ ، ونائِلٌ مَبذولٌ بِشَیءٍ مَعروفٍ ، وأذیً مَکفوفٌ ، فَأَمّا تِلکَ فَشَطارَهٌ وفِسقٌ . (4)

الإمام الرضا علیه السلام فی وَصفِ الأَئِمَّهِ علیهم السلام :وإنَّ مِن دینِهِمُ الوَرَعَ وَالعِفَّهَ . . . وحُسنَ الصُّحبَهِ وحُسنَ الجِوارِ ، وبَذلَ المَعروفِ وکَفَّ الأَذی . (5)

.

1- .. الکافی: ج 2 ص 74 ح 3 ، الأمالی للصدوق: ص 185 ح 991 ، مستطرفات السرائر : ص 143 ح 10 کلّها عن جابر ، تحف العقول : ص 295 ، مشکاه الأنوار : ص 121 ح 284 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 97 ح 4 .
2- .. الکافی: ج 8 ص 244 ح 338 ، علل الشرائع : ص 560 ح 1 ، الاختصاص: ص 227 کلّها عن هشام بن سالم ، تحف العقول : ص 360 ، بحار الأنوار : ج 75 ص 253 ح 31 .
3- .. تفسیر القمّی : ج 2 ص 146 عن حفص بن غیاث .
4- .. کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 2 ص 294 ح 2498 ، معانی الأخبار : ص 119 ح 1 وفیه «و برّ معروف» بدل «بشیء معروف» ، الأمالی للطوسی: ص 301 ح 594 کلاهما عن أبی قتاده القمّی ، الأمالی للصدوق : ص 646 ح 875 عن أبان الأحمر وکلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 76 ص 311 ح 1 .
5- .. تحف العقول: ص 416 ، بحار الأنوار : ج 10 ص 361 ح 2 .

ص: 503

امام باقر علیه السلام خطاب به جابر :به خدا سوگند ، شیعه ما نیست ، مگر کسی که از خداوند، پروا داشته باشد و از خدا فرمان برد . اینان ای جابر شناخته نمی شوند ، جز با فروتنی... و تلاوت قرآن و نگه داشتن زبان از مردم بجز در خیر .

امام صادق علیه السلام خطاب به حُمران بن اَعیَن :بدان که هیچ پارسایی ای ، سودمندتر از دوری کردن از محرّمات الهی و خویشتنداری از آزار رساندن به مؤمنان و غیبت کردن در باره آنها نیست .

امام صادق علیه السلام خطاب به حفص بن غیاث :به خدا سوگند ، نیکوکاران ، رستگار شدند . آیا می دانی آنان کیان اند؟ آنان کسانی هستند که حتّی به مورچه هم آزار نمی رسانند .

امام صادق علیه السلام هنگامی که عدّه ای در حضور ایشان از جوان مردی سخن به میان آوردند :خیال می کنید که جوان مردی ، به فسق و فجور است؟! جوان مردی و مردانگی ، به سفره داری است و بی دریغْ نیکی کردن و خودداری از آزاررسانی، و اینها که شما می گویید ، شرارت و نابه کاری است .

امام رضا علیه السلام در توصیف ائمّه علیهم السلام :و از کیش ایشان است : پارسایی و پاک دامنی... و حسن رفاقت و خوب همسایگی کردن و بی دریغ نیکی نمودن و آزار نرساندن .

.


ص: 504

2 / 2بَرَکاتُ کَفِّ الأَذیرسول اللّه صلی الله علیه و آله :الجَنَّهُ لَها ثَمانِیَهُ أبوابٍ ، عَلی کُلِّ بابٍ مِنها أربَعُ کَلِماتٍ ، کُلُّ کَلِمَهٍ مِنها خَیرٌ مِنَ الدُّنیا وما فیها لِمَن یَعرِفُها . . . وعَلَی البابِ الثّامِنِ مَکتوبٌ : لا إلهَ إلَا اللّهُ ، مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّهِ ، عَلِیٌّ وَلِیُّ اللّهِ ، فَمَن أرادَ الدُّخولَ فی هذِهِ الأَبوابِ الثَّمانِیَهِ فَلیَتَمَسَّک بِأَربَعِ خِصالٍ ؛ وهِیَ : الصَّدَقَهُ ، وَالسَّخاءُ ، وحُسنُ الخُلُقِ ، وکَفُّ الأَذی عَن عِبادِ اللّهِ . (1)

صحیح مسلم عن أبی ذرّ :قُلتُ : یا رَسولَ اللّهِ ، أرَأیتَ إن ضَعُفتُ عَن بَعضِ العَمَلِ؟! قالَ : تَکُفُّ شَرَّکَ عَنِ النّاسِ ؛ فَإِنَّها صَدَقَهٌ مِنکَ عَلَی نَفسِکَ . (2)

المستدرک علی الصحیحین عن أبی کثیر الزبیدی عن أبیه :قُلتُ : یا أبا ذَرٍّ ، دُلَّنی عَلی عَمَلٍ إذا عَمِلَ بِهِ العَبدُ دَخَلَ الجَنَّهَ ! قالَ : قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله (3) : تُؤمِنُ بِاللّهِ . قُلتُ : یا رَسولَ اللّهِ ، إنَّ مَعَ الإِیمانِ عَمَلاً؟ قالَ : یَرضَخُ (4) مِمّا رَزَقَهُ اللّهُ . قُلتُ : یا رَسولَ اللّهِ ، فَإِن کانَ مُعدِما لا شَیءَ لَهُ؟ قالَ : یَقولُ مَعروفا بِلِسانِهِ ، قُلتُ : فَإِن کانَ عَیِیّا (5) لا یُبلِغُ عَنهُ لِسانُهُ؟ قالَ : فَلیُعِن مَغلوبا . قُلتُ : فَإِن کانَ ضَعیفا لا قُوَّهَ لَهُ ؟ قالَ : فَلیَصنَع لِأَخرَقَ (6) . قُلتُ : فَإن کانَ أخرَقَ؟ فَالتَفَتَ إلَیَّ فَقالَ : ما تُریدُ أن تَدَعَ فی صاحِبِکَ خَیرا؟! قالَ : یَدَعُ النّاسَ مِن أذاهُ . قُلتُ : یا رَسولَ اللّهِ إنَّ هذا لَیَسیرٌ کُلُّهُ! قالَ : وَالَّذی نَفسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ ، ما مِنهُنَّ خَصلَهٌ یَعمَلُ بِها عَبدٌ یَبتَغی بِها وَجهَ اللّهِ إلّا أخَذَت بِیَدِهِ یَومَ القِیامَهِ فَلَم تُفارِقهُ حَتّی تُدخِلَهُ الجَنَّهَ . (7)

.

1- .. الفضائل : ص 129 عن عبد اللّه بن مسعود ، بحار الأنوار : ج 8 ص 145 ح 67 .
2- .. صحیح مسلم: ج 1 ص 89 ح 136 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 76 ح 21389 ، مسند الحمیدی : ج 1 ص 73 ح 132 وفیه «أذاک» بدل «شرّک» ، کنز العمّال : ج 15 ص 950 ح 43651؛ الجعفریّات : ص 32 ، النوادر للراوندی : ص 87 ح 14 کلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 75 ص 54 ح 19 .
3- .. فی صحیح ابن حبّان : «قالَ : سَألتُ عَن ذلِکَ رَسولَ اللّه ِ صلی الله علیه و آله فَقالَ ... » .
4- .. رَضَختُ له رَضْخا : هو العطاء لیس بالکثیر (الصحاح : ج 1 ص 422 «رضخ») .
5- .. العِیُّ : خلاف البَیان ، وقد عَیَّ فی منطقه وعَیِیَ (الصحاح : ج 6 ص 2442 «عیی»).
6- .. فَلیَصنعْ لِأخْرَق : أی لجاهلٍ بما یجب أن یعمله ولم یکن فی یدیه صَنعه یکتسب بها. والخُرق : الجهل والحُمق (النهایه : ج 2 ص 26 «خرق») .
7- .. المستدرک علی الصحیحین: ج 1 ص 132 ح 212 ، صحیح ابن حبّان : ج 2 ص 96 ح 373 ، موارد الظمآن: ص 219 ح 863 ، المعجم الکبیر : ج 2 ص 156 ح 1650 عن مالک بن مرثد عن أبیه عن أبی ذرّ وکلّها نحوه